دقیقه های خیالی

نقد کتاب های چاپی و اینترنتی

۲۹ مطلب با موضوع «رمان خارجی» ثبت شده است

زخم داوود

زخم داوود : نجات فلسطینی ها در آمریکای رویایی

زخم داوود : نجات فلسطینی ها در آمریکای رویایی

زخم داوود ، نویسنده سوزان ابوالهوی، نشر آرما
اگر میخواهید ببینید یک انسان تا چه حد می تواند قسی القلب بشود، میتوانید این کتاب را بخوانید. داستان زندگی شیرین و عاشقانه جوانان و پیران فلسطینی که با وحشیگری که مخصوص صهیونیست هاست تبدیل به خاکستر و خون و خاک شد.

برایم عجیب بود که این کتاب پرفروش ترین کتاب فرانسه شده است و در آمریکا نشر پیدا کرده ،در حالیکه دقیقا این کشور خود را فدای اسراییل می کند و هر کس هم که با اسراییل خوب نباشد را هم محکوم می کند. دادگاهی کردن و زندانی شدن دانشمندانی که علیه هولوکاست مقاله نوشته بودند در تاریخ ثبت است، اما هر چه رمان جلو رفت (بیشتر متوجه علت شدم و تمام که شد) از حیله گری آن ها متعجب ماندم.

این کتاب حرف حقی است که از آن می خواهند نتایج باطل خودشان را بگیرند.
بله در این رمان بسیار خوب و جامع صهیونیستها را خونخوار و فلسطینی ها را مظلوم و بدبخت و فراموش شده معرفی می کند

اماچنان به تصویر می کشد که نتیجه می شود که:

۱-  خدا این همه ظلم و مظلومیت را به جبر تقدیر کرده است و چاره ای نیست. تمام تلاش ها ناکام می ماند در آخر اینکه فلسطینی ها اگر قید مبارزه را بزنند می توانند زیر سایه اسراییلی‌ها ی مهربان زندگی کنند.
بدبخت باشند بهتر از این است که بجنگند، چون آن وقت حتما کشته خواهند شد تا جایی که اسرائیلی ها جنازه هایشان را جمع می کنند و در آخر رمان ببینید که چه خوب یک دختر و پسر فلسطینی با یک پسر اسرائیلی در یک خانه به آرامش می رسند. کجا؟ کدام خانه؟ در خانه ای در پنسیلوانیای آمریکا
۲- اینکه امام فرماید :
آمریکا شیطان بزرگ است صحت ندارد.
باخواندن این کتاب به این نتیجه می رسید که آمریکا حاکم جهان است، سایه سار آرامشش بر سر همه کشیده شده است. مایه رشد و فرهیختگی همه است، آزادی هدیه ایست که او را به اسرائیلی و فلسطینی، با هم هدیه می دهد.
اسرائیل و آمریکا را از هم تفکیک کرده است و .. پس آمریکا سیطره ی جهانی دارد. حتی خود مظلومین جهانی (مثل فلسطینی ها) هم می دانند که پیشرفت با آمریکاست باید در چهار چوب آمریکا پیش برود و کار کند.
۳- اسرائیلی ها که انقدر خون خوار و کودک کشند، چون دقیقا همین بلا سرشان آماده است پس آن ها هم بی پناه و آشفته اند.
و اگر مورد توجه و محبت قرار بگیرند بسیار با وجدان و آرامند. فلسطینی ها خودشان مقاومت می کنند و عامل تشنج هستند.

صحنه های آخر رمان امل را نشان می دهد که اسلحه روی پیشانی اش است اما با نگاه مهربان خودش سرباز اسرائیلی راهم آرام می کند. هر چند که بعدش سرباز مهربان می ترسد و او را می کشد.
۴- اینکه اسرائیلی ها (یهودیان صهیونیست) آمده اند، کشوری را غصب کرده اند، مردمش را کشته اند و در خانه های آن ها ساکن شده اند امری است که دیگر گذشته است، در صحنه ای نوه ی یک خاندان فلسطینی می خواهد خانه پدربزرگ کشته شده اش را ببیند ، زن ۳۰ ساله یهودی می گوید فرزندم در آن خوابیده است ،طوری که انسان به رحم می آید،
خوب کودکی خوابیده و این نوه ی فلسطینی غصه ای ندارد، می رود آمریکا برای زندگی آرام و شیرین و پیشرفته اش.

۵- در آمریکا به فلسطینی ها ، هم خوب پناه می دهند ، هم حق شهروندی دارند، هم هرکس رفته در کمال آزادی پیشرفت کرده است و ..
۶-لحظه مرگ موشه جنایت کار صهیونیست، او را مردی خانواده دوست و راستگو و با وجدان معرفی می کند که تنها گناهش نگفتن حقیقت به اسماعیل است.

حالا متوجه شدید که آمریکا و فرانسه چرا مجوز نشر داده اند؟

شاید بفرمایید که من بد دیده ام
اما شما ببینید نفرت از آمریکا کجای کتاب آمده است؟
ولی فضای خوب امریکا و تعاملش با فلسطینی ها چه پیامی دارد؟
چرا به جای نفرت از اسراییلی ها، وحشت آفرینی و قدرتمندی آنها را ترسیم می کند؟
چرا یوسف که می خواست انتقام بگیرد دچار یاس شد و در عراق به گدایی افتاد به جای مبارزه؟
چرا منصور که بر اثر شکنجه ی صهیونیستها لال شده بود رو به نقاشی آورد و سر آخر به آمریکا کوچ کرد و به آرامش رسید؟
چرا تمام فلسطینی ها به مرگ و خواری اردوگاهی میرسند و مبارزاتشان بی نتیجه می ماند؟
انتفاضه چه شد؟ چرا اسراییلی ها در آخر کار خوش صورت و خوش سیرت شدند؟

  • ۲ پسندیدم
  • ۲ نظر
    • من و دوستام
    • جمعه ۳۰ آذر ۹۷

    بادبادک باز

    بادبادک باز: تصویری منفی و غیر واقعی از مردم افغانستان

    بادبادک باز: تصویری منفی و غیر واقعی از مردم افغانستان

    بادبادک باز ، نویسنده خالدحسینی

    چرا افغانستان به این روز در آمد؟
    طالبان را چه کسی سوار برمردم افغانستان کرد؟
    ریشه اختلافات چه بود؟
    الان افغانی ها برای کشورشان چه باید بکنند؟
    در این کتاب دنبال این حرف ها نگردید.نویسنده از زاویه یک پسر مرفه مسلمان داستانی می نویسد که در آن شخصیت های اول و اصلی داستان همگی اهل یک بدی سنگین هستند اما شجاع ومقاوم…
    تجاوز می کند پدر، هرزه است مادر، حرام زاده است بچه، تجاوز می شود و …
    این ها همه در افغانستان قبل از جنگ بوده، بعد از طالبان وحشی گری هم اضافه شده. طالبانی که ثمره ی آمریکای جنایتکار است؛
    ویرانی افغانستان را کنار آبادی و راحتی آمریکا ببینید.
    در آمریکا آسایش و آرامش برای همه است. امنیت و پول هم هست.
    اینکه آمریکا طالبانی بوجود آورده و افغانستان را با خاک یکسان کرده و همه را آواره کرده اصلا بیان نمی شود و خیلی مجهولات دیگر…
    فقط نویسنده با قلم فرسایی مسلط خود زندگی از کودکی تا بزرگسالی پسری را بیان می کند که در رفاه بوده و بعد هم در امریکا به رفاه می رسد…
    دین بدون تلاش و مجاهدت.
    اسلام بدون سیاست و مقاومت.
    مسلمانی تنها با مهربانی و عدم مبارزه با استکبار. زندگی در آرامش در آغوش عامل ویرانی کشورها…
    خالد حسینی به کشورش، دینش و مردمش مدیون شده است…
    تصویری که از مسلمانان افغانستان نشان می دهد افرادی بی قید و خوش گذران سطحی و بدون انگیزه مبارزه و مقاومت، عوام اهل فرار از سختی ها، راحت طلب…
    در حالی که این دروغی بیش نیست.

  • ۱ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • من و دوستام
    • جمعه ۱۶ آذر ۹۷

    ملت عشق

    ملت عشق: عشق نوعی خودخواهی است.

    ملت عشق: عشق نوعی خودخواهی است.

    ملت عشق ، نویسنده: الیف شافاک
    تا جایی که از تعریف ها و تمجیدها در عالم خوانده ایم و شنیده ایم، گفته اند: «عشق» چیزی فراتر از خودخواهی است.
    تعریفی که کتاب ملت عشق عکس آن را القا می کند: «به خاطر اینکه خودت لذت ببری عاشق شو»
    یعنی خودت و منِ خودت و نفسِ خودت را، عشق است.
    این رمان انسان را به سمت عشق می کشاند و او را در مقابل همه می گذارد. زنی که می خواهد عاشق شود، مرد و بچه ها و یک زندگی را در نگاهش تلخ می کند.
    بیست سال مشترک یک خانواده را بی مزه و بیهوده جلوه می دهد و شمس که حالت یک راهب دارد، درویش هایی که مثل راهب ها هستند را قوی و عاشق و لذت برنده.
    برایم عجیب بود که بی رحمی را هم چاشنی مسلک درویشی می کند . شمس که پشت در پسرک مو قرمز را می بیند، چگونه است که ترکه خوردن ها و شکستن ۵ ، ۶ ترکه بر بدنش را می بیند و به فریادش هم نمی رسد. باید برای درویش ها پیاز خورد کند و دیگ پلوی چرب بار بگذرد …
    این ها با حرف های رهبرهای دین اسلام نمی خواند. بیشتر شبیه تعالیم مسیحیت است.
    القاء افکار التقاطی به مخاطب، مثل قضیه شراب و میخانه، جالب این که صاحب میخانه را دیندار معرفی می کند و مستان را صاحب تحلیل و اندیشه و سؤال.
    تضادها و حرف های التقاطی کتاب و افکار مسیحی ، اسلامی اش فراوان است.
    رمان ملت عشق، یک فرا رمان است. کتابی است که در قالب رمانی «عشق» مآبانه، افکار اسلامی-مسیحی نویسنده را به خواننده القاء می کند اما این که افکار نویسنده، زیر سایه ی شمس و مولانا رقم زده شود، کمی جای درنگ دارد.
    مولانا و شمس اگر چه صوفی مسلک اند، مسلمان نام دارند و به تعبیر بزرگان حتی مولانا شیعه ایست که تقیه می کرده است.
    نویسنده هر چه در ذهنش دارد از داشته های سبک زندگی غربی، در قالب شخصیت ها زیر مجموعه ی ۴ دستور عرفانی می آورد که در زیر و بمش نگاه، اسلامی است. اموراتی که در سرزمین های مسلمانی می گذرد می شود رمان ملت عشق.
    نویسنده ی رمان یک زن اروپایی است.
    نتیجه ی تمام آن افکار اسلامی و عرفانی می شود خیانت یک زن خانواده دار و با گذشت اروپایی و خیانت و فرارش از منزل با بی رحمی نسبت به فرزندان و رفتن نزد مرد نویسنده.
    آنچه که رمان در دل زن زنده می کند با افکارش حاصلی وحشتناک به بار می آورد که در آخر سرگردانی و تنهایی و آوارگی زن در کشوری دیگر و دوری و بی توجهی اهل خانه اش است.
    دوست دارم بدانم نویسنده اش فمینیست است یا اسلام ستیز یا طرف دار انقلاب جنسی در ایران.

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • من و دوستام
    • جمعه ۱۸ آبان ۹۷

    من شک دارم کسی رمان باباگوریو را کلمه به کلمه و با لذت بخواند

    باباگوریو، اونوره دوبالزاک
    باباگوریو : سبک زندگی فرانسوی

    باباگوریو : سبک زندگی فرانسوی

    من شک دارم کسی توانایی این را داشته باشد که رمان فرانسوی باباگوریو را کلمه به کلمه و با لذت بخواند و یا اصلا گذرا هم که شده تا آخرش را بخواند.

    رمان داستان پیرمردی که دو دختر دارد و هرچه دارایی دارد خرج آنها می کند طوری که خودش در پانسیون(مثل مسافرخانه های خودمان منتهی افراد سال­ ها در آن ساکن می­ شوند. جوان، پیر ، مرد و زن و باید کرایه همه خدمات را بدهند) ساکن می­ شود. دخترها آن قدر پدر را می­ دوشند و او آن قدر شیفته دخترانش است که تمام دارایی­ اش را به پای بریز و بپاش آنها می ­ریزد.
    آنها بی محلی می­ کنند و حتی احوالی از پدرشان هم نمی­ پرسند و او در گوشه ه­ای از مسیر می ­ایستد تا رفت و آمد آنها را از دور ببیند و آرزو کند که کاش سگ کوچکی بود که روی پای دخترش مورد نوازش قرار می­ گرفت و…

    به هرحال نویسنده فرانسوی مجموعه­ ای از آداب ، و عادات و طرز تفکر مردمش را به تصویر می ­کشد.
    البته نگاهش به زن: زن موجودی که تشنه محبت و تعریف است و برای رسیدن به این نیازش تن به هر کاری می دهد انگار جامعه فرانسوی خوی انسانی­ اش را کنار گذاشته و با رویکردی حیوانی آداب و هنجارهایش را رقم می­ زند. نویسنده در جای جای کتاب این­ ها را به نقد می­ کشد. نوع زندگی و بینش مردم اروپا، نوع روابط خانوادگی، نوع تعاملات فرهنگی و اجتماعی …

    برایم جالب بود که همزمان رمانی به نام مومیایی را می­ خواندم که نویسنده آن چنان ایران را به چالش می­ کشد و همه را بی فرهنگ می­ خواند و از غربی ها ، نگاه و نوع زندگی­شان تقدیر می­ کند که انگار اینجا جهنم است و آنجا تنها مکانی که خوشبختی را می­ شود یافت…

    رمان باباگوریو نگاه همه را با سبک اندیشه و فرهنگ و روابط چشم ­آبی ­ها آشنا می­ کند.  هرچند که بسیار بسیار خسته کننده است.

  • ۱ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • من و دوستام
    • جمعه ۶ مهر ۹۷

    داستان دو شهر

    داستان دو شهر ، اثر چارلز دیکنز

    کتاب، داستان دختر زیبایی است که زندگی سختی دارد. پدرش را ندیده چون پدر هجده سال بی هیچ جرمی در زندان های فرانسه سر کرده است. نه فرانسه الان، فرانسه قبل از متمدن شدن. آزاد که می شود می رود انگلیس و دختر پیدایش می کند.
    در این میان مردم در تدارک انقلاب فرانسه هستند که رخ می دهد. جوانی زیبا و خوش پوش با دختر ازدواج می کند اما بی دلیل اسیر انقلابیون می شود و در طی یک رفت و برگشت محکوم به مرگ می شود. اسم گیوتین را شنیده اید. یک تیغه بلند و قطور و دراز که از بالا گردن افراد را می زند... .

    چند نکته دارد این داستان، یا بهتر بگوییم:  این رمان نویس مشهور در داستان دو شهر چند نکته می خواهد بگوید:

    • قبل از انقلاب فرانسه، اروپا در حالتی بود که داد مردم هوا بود، حاکمان ظالم بی دلیل و با هر دلیلی مردم را به زیر یوغ خودشان کشیده بودند.
    • انقلاب می شود، مردمِ محروم و معترض انقلاب می کنند تا به این ظلم پایان بدهند.
    • بعد از انقلاب فرانسه یا از همان ابتدای انقلاب اتفاق عجیبی رخ می دهد.
    • همان هایی که به ظلم معترض بودند وقتی که روی کار می آیند چنان وحشیانه و بی رحمانه ظلم می کنند که روی همه قاتلین را سفید می کنند.
    • نویسنده نشان می دهد که آدم های پست وقتی به قدرت می رسند مثل سگ هار می شوند. زن و مرد هم ندارد. درنده اند و بی صفت!
    • طرفداران تمدن اروپا قطعا این کتاب و کتاب جان شیفته را نخوانند چون تمام زیر و بمی که کاخ آرزوهایشان را بر آن بنا کرده اند به لرزه می افتد.

     

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • من و دوستام
    • جمعه ۲۳ شهریور ۹۷

    اتاق

    اتاق. اِما دون اِهو. ترجمه علی قانع




    نقد رمان اتاق : فرهنگ و وضعیت اسفناک حقوقی کودکان در امریکا

    نقد رمان اتاق نوشته ی اِما دون اِهو

    نقد رمان اتاق : فرهنگ و وضعیت اسفناک حقوقی کودکان در امریکا

    زنی ١٩ساله توسط مردی "نیک پیر" دزدیده می شود و به مدت ٧ سال در اتاقی محبوس می شود زن با کمک پسر بچه اش نجات پیدا می کند.

    رمان ٣٥٠صفحه ای داستان روزهای زندانی شدن زن دراتاق و بعد فراردرمانشان است.نویسنده ریز ترین جزئیات زندگی زن و کودک را ترسیم کرده است. در هر دو موقعیت زمانی و مکانی.

    کتاب تنها روایت سختی های زندگی آنهاست و البته تدبیرهایی که زن به کار می برده تا بتواند امید را در دل خودش و بچه زنده نگه دارد.

    در صفحه ٢٦٤ اشاره می کند به وضعیت اسفناک حقوقی کودکان در امریکا

    جاهایی وجود دارد که هر پنج تا بچه در یتیم خانه ها روی یک تخت می خوابند و شب ها دهانشان را با نوار می بندند تا صدایشان درنیاید. بچه های ایی که توسط پدرهایشان هر شب مورد تجاوز قرار می گیرند. بچه های زندانی که آنقدر فرش می بافندتا کور می شوند.

    تمام حرف هایی که امریکایی ها و اروپایی ها در مورد رعایت حقوق کودک و سند 2030 برای ارتقاء بچه های دنیا می زنند دروغ است دروغ است دروغ...

    در طول داستان زن را مجبور به مصاحبه می کنند تا پول گیرش بیاید و بتواند آینده اش را بگذراند. در مصاحبه به جای آنکه واشکافی کنند که چه فرهنگ مزخرف امریکا چنین منجلابی تولید کرده؛ زن را زیر فشار می گذارند که چرا بچه ات را پیش خودت نگه داشتی و او را که تازه آزاد شده اذیت می کنند که فردایش خودکشی می کند.

    امریکا یک کشورنیست که کریستف کلمب کشفش کرده باشد.گم نشده بود بلکه سرخپوست ها انسان هایی بودند که آنجازندگی می کردند. سفید پوستان حمله کردند و کشتند و تسخیرش کردند. نتیجه شد مردمی با فرهنگ وحشی که به گفته خودشان نه به زن نه به بچه نه به.... رحم نمی کند.

    در همین صفحه ٢٦٤ نوشته: می دانستید در امریکا ٢٥٠٠٠ نفر در سلول های انفرادی زندان ها، هستند؟بعضی هایشان بیش از بیست سال در زندان به سر می برند.

    کاربران اینستا و تل نامردند که این ها را هشتگ نکنند و به اطلاع شیفتگان فرهنگ آن ها و نقادان فرهنگ ایران نرسانند


  • ۱ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • من و دوستام
    • چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۹۷

    جک جنگی

    بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

    جک جنگلی

    نقد رمان جک جنگلی : آینده­ ی زندگی به سبک اروپا از زبان خود غربی ­ها

    نقد رمان جک جنگلی

    نقد رمان جک جنگلی : آینده­ ی زندگی به سبک اروپا از زبان خود غربی ­ها



    جک جوانی ست که زندگی حیوانی و پر از دروغ و خیانت و تجمل هم نوعان غربی خودش را نمی­ پسندد و فرار کرده و به جنگل پناه می­ برد. آن­ها متهم هستند به وحشی­ ها. در حالیکه مردم داخل شهرها خوی حیوانی دارند و به انسان ­ها، کوچک و بزرگ رحم نمی ­کنند و با این که همه جور امکانات دارند باز هم به جان هم می ­افتند اما جک و دوستانشان، نه تنها وحشی نیستند بلکه از همین مردم شهرها هستند که از بی­ عدالتی ­ها خسته شده ­اند، انسانیت دارند و دور از ظلم زندگی می­ کنند.

    به هر حال از زبان خود غربی ­ها، آینده­ ی زندگی به سبک اروپا و زشتی­ هایش را خواندن لطف دیگری دارد.

     

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • من و دوستام
    • يكشنبه ۲۷ اسفند ۹۶

    سکوی پنهان

     سکّوی پنهان /  نویسنده: صالح مرسی/   نشر: شهید کاظمی / مترجم: سید مهدی نورانی
     

     

     

    کتاب سکوی پنهان : معما گونه و پر امید

    کتاب سکوی پنهان : معما گونه و پر امید

     سکّوی پنهان ، نویسنده: صالح مرسی ،  نشر: شهید کاظمی ، مترجم: سید مهدی نورانی

    سکّو یک سکوی پرتاب است از وحشت به آرامش و حرکت

    سکو نترسیدن از تهدیدها و زدن به دل تاریکی و تسلط بر بدی­ ها و نابود کردن آن است.

    سکّو کتابی است معما گونه و پر از امیدواری.

    همیشه هستند کسانی که برای مهار و کنترل دیگران، خودشان را چنان پر هیمنه و پر هیبت نشان می­ دهند که هر کس در مقابلشان است ناگزیر شود سر تعظیم فرو بیاورد.

     

     

    اما فقط باید در مقابل این افراد نترسید و تکیه بر داشته­ های عظیم فردی و گروهی کرد و با توکل پیش رفت و قطعا پیروزی در دسترس خواهد بود.

     

     

    این کتاب، معمای وحشت اسرائیل را توسط چند جوان به سادگی حل می­کند. اسرائیل می­خواهد سکویی در صحرای سینا نصب کند و نفت مصر را برای خودش استخراج کند. جوانان مصری در یک تعقیب و گریز نفس گیر و پیچیده و پر هیجان با موساد این سکو را در منهدم می­کنند.

     

     

     

    خواندن این داستان واقعی برای جوانان پر از هیجان و امیدواری و ایمان به توانمندی­ هاست.

     

     

  • ۴ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • من و دوستام
    • يكشنبه ۲۷ اسفند ۹۶

    نقد کتاب نان و گل سرخ

    نان و گل سرخ

    نویسنده: کاترین پاترسون

    نشر کانون پرورشی فکری

    مترجم: حسین ابراهیمی(الوند)


    نقد رمان نان و گل سرخ : درک وضعیت اسفناک فرهنگیِ امریکا و اروپای متمدن در صد سال گذشته

    نقد رمان نان و گل و سرخ

    نقد رمان نان و گل سرخ : درک وضعیت اسفناک فرهنگیِ امریکا و اروپای متمدن در صد سال گذشته

    مامان به نرمی شروع کرد: «من فکر می­ کنم، من فکر می­ کنم ما فقط ... فقط نان برای.....»

     

    این قطعه ­ای کوتاه از کتاب است که از زبان زن کارگر کارخانه گفته می­ شود، صنعت وارد عرصه زندگی مردم آمریکا شده است و کارگران را زیر یوغ کارفرماهای ظالم کشیده است. حالا زن و مرد و کوچک و بزرگ هم کار می کنند و هم گرسنه ­اند و هم از لحاظ روحی و معنوی مستضعف. این است انقلاب صنعتی آمریکا. داستان کتاب از نگاه دو کودک بیان می­ شود یکی پسری فقیر که برای سیر کردن شکمش دست به هر کاری می ­زند و خودش کارگر کارخانه ریسندگی است و دیگری دختری کوچک که در خانه ­ای زندگی می­ کند فقیرانه و بزرگان خانه کارگران کارخانه هستند. و فقر و دستمزد کم تمام کارگران کارخانه ­ها را به اعتصاب می­ کشد. جریان اعتصاب، اثرات آن بر روحیه­ ها، و اتفاقات ریز و درشتش این داستان جذاب را رقم می­ زند.

    اما چند نکته جالب دارد:

    1- داستان از زبان  کودک و نوجوانی گفته می­ شود و همین باعث می­ شود که خباثت ­های حیوانی در آن نیاید. یعنی با نگاه معصومانه جلو می ­رود و تحلیل می­ شود.

    2- اگر هوشمندانه داستان را بخوانید وضعیت اسفناک فرهنگیِ امریکا و اروپای متمدن در صد سال گذشته را خوب درک خواهید کرد. بدور از حرف های سیاسی، اینکه دائم گفته می ­شود عرب ملخ­خوار و دور از تمدن با اسلام متمدن شده، واقعیت دیگری را هم از زبان خود نویسندگان امریکا و اروپا باید ببینید. مردمان آن کشورها هم از لحاظ بهداشتی و فکری و فرهنگی تا همین دو صد سال پیش بسیار سطح پائین بوده ­اند نه رسم و رسوم درستی از آداب اولیه بهداشتی داشتند و نه فرهنگ معنوی و روحی درستی. یعنی اسلام 1400 سال گذشته پاکیزگی را ترویج می­ کند و جا می ­اندازد و غرب در 200 سال پیش مشکل نظافت داشته، تحقیق بیشتر بر عهده ­ی خودتان.

    -      در یکی دو صحنه کوتاه وضعیت کلیسا و پاپ ­ها را شرح می ­دهد که پشت سر سرمایه ­دارها بودند و دور از مردمی که حتی نان ندارند بخورند. به قول ما آخوند درباری، هنوز هم همین است، دنیا را ظلم ببرد پاپ­ ها را خواب برده است از قبل، این­جا هم مردمی که حق خودشان را می­ خواهند نه مورد پشتیبانی کلیسا قرار می­ گیرند و نه همدلی حتی، تا نانشان در روغن بماند و سفره ­ی رنگین­شان خالی نشود. دین ظالم پرور.


    نان وگل سرخ



    خلاصه آن­که کتاب خوب نان و گل سرخ را برای سرگرمی نخوانید، با دقت مطالعه کنید تا ظرافت­ های تفاوت ­ها را ببینید.

    یاد شهید رجایی افتادم، که وقتی هم سن «جیک» پسر نوجوان قهرمان این داستان بوده، با اینکه فقیر بوده و دست فروشی می ­کرده، هیچ وقت کار خطایی نکرده و درسش را هم می ­خواند اما «پسر 13 ساله­ ی داستان یا همان جیک» برای پر کردن شکمش دزدی می­ کند، دروغ می ­گوید و حاضر است زیر بار ظلم برود و هیچ درسی هم نمی­ خواند.

    آن­ها شعار می­ دهند که نان می­ خواهند و محبت و درک روح و معنویت، چیزی که دقیقا نمی  دانند چیست، اما جایش هم خالی است. آن عنصری که وظیفه کلیساست تا تأمین کند، غذای روح.غیر از مسایل جسمی که حیوانات هم دارند دنبال دریافت آن چیزی هستند که خلقتشان نیاز دارد و حالا مهجور مانده، دین مأمن هر دوی این­هاست. دنیایی که پر از عدل است و روحی که آرام و با نشاط است.


  • ۲ پسندیدم
  • ۲ نظر
    • من و دوستام
    • چهارشنبه ۲۵ بهمن ۹۶

    رمان یک به علاوه یک

    یک بعلاوه­ ی یک


    نقد رمان یک بعلاوه یک : داستان روابط آزاد زن و مردها، بی­ خیالی نسبت به زن و بچه ­هایشان، خیانت و...

    نقد یک بعلاوه یک

    نقد رمان یک بعلاوه یک : داستان روابط آزاد زن و مردها، بی­ خیالی نسبت به زن و بچه ­هایشان، خیانت و…

    نویسنده: جوجومویز


    داستان زنی که شوهر غائبش مریض است، غائب است چون برای خوب شدن یکسال است، پیش مادرش رفته، زن و دو بچه را رها کرده و رفته و حالا زن با امید این­که او خوب شود کار می ­کند، در خانه ­های مردم کار می­ کند تا خرجی دو بچه را در بیاورد.

    البته پسر که بچه­ ی بزرگ است فرزند زن اول شوهرش است و حالا شوهرش او را هم رها کرده و بچه ­اش را نبرده. دخترش در مدرسه برتر ریاضی قبول می شود. البته باید آزمون بدهد و زن پول می­دزدد تا او را برای دادن آزمون به شهر دیگر ببرد، پول را از خانه جوان پولداری که زن هم­خوابه اش او را دور زده و دارایی شرکتش و آبرویش را به مخاطره انداخته می ­دزدد، مرد حالا در وضعیت بدی قرار دارد که با این زن کارگر آشنا می­شود و داوطلبانه او دو بچه و سگشان را بر می­دارد تا مایل­ ها دورتر به آزمون برساند.

    نصف کتاب داستان بودن آن­ها در ماشین است. ماشینی که بوی بد سگ گرفته که دائم باد سگ و آب دهان و موی سگ در آن حال­ت را به هم می­زند، آن­ها را به امتحان می­رساند و بعد می­برد که پدرشان را هم ببینند. پدرشان در خانه زن سومی که دو بچه دارد زندگی می­کند.

    یعنی در حقیقت این خانواده ­ی سوم است که تشکیل می­دهد، خلاصه آن که مرد پولدار راننده هم تصمیم می­گیرد با این زن کارگر و دو بچه ­اش زندگی کند.

    همین

    یعنی به جان خودم همین.......، داستان روابط آزاد زن و مردها، بی­ خیالی نسبت به زن و بچه ­هایشان، خیانت هم­خوابی­ هایشان و بوی سگ، بوی باد دل سگ ، آب لزج و کش­دارش، و موهایی که می­ریزد در همه جای ماشین، زنی که کنار مردی احساس غریبگی می­کند، هر دو احساس غریبگی می­کنند.

    یک بعلاوه یک در حقیقت داستان افتضاحات غرب است، زن­ هایی که شوهرانشان راحت با یکی دیگر بعلاوه می­شوند و خودشان هم با یک­ی دیگر بعلاوه. هر کدام بچه ­ی دیگری را مدتی دارد.... و نمی­دانم...

    اصلا باید بخوانید تا بدانید زیر پوسته­ ی زیبایی که غرب با آن ما را فریب می­دهد چه زندگی لزج و بدبویی جریان دارد، بچه­ هایی که بدون پدر و توسط دیگران تهدید به اعمال جنسی می­شوند، زنانی که هر شب کنار یکی هستند تا بتوانند امرار معاش کنند و مردانی که راحت بغل ­خواب خود را عوض می­کنند. نتیجه ­ای که غرب را به صفر رسانده چرا دارد میان ما دوباره تجربه می­شود. کاش با دیده­ ی فهم و درک بخوانیم نه سرگرمی ...

    و البته آن­قدر کمبود عاطفی عمیق بین همسران زیاد است،  آن­قدر احساس عدم اعتماد زیاد است، آن ­قدر خودخواهی موج می­ زند که وقتی یک نویسنده یک زن را به تصویری می­ کشد که دارد برای موفقیت بچه­ هایش از جان و دل مایه می­ گذارد کتاب مورد تمجید فراوان قرار می­گیرد. این مادرها در کشور ما فراوانند. اگر بخواهیم داستان­شان را مثل این رمان کنیم می­ترکاند.

    به هر حال به قول بزرگی ما خودمان را در مقابل غرب به ندیدن (تغافل) زده­ ایم. می­دانیم که سالانه چقدر زن­ ها مورد ضرب و شتم مردها و هم­خوابه­ هایشان قرار می­گیرند تا جایی که حتی می­میرند. می­دانیم چقدر خانه­ های تک ­والدینی هست، چقدر بچه ­ها از پدری دیگرند، چقدر پدرها به بچه ­هایشان تجاوز می­کنند چقدر ... اما باز هم ظاهر فریبنده­ اش باعث می­شود که ذوق کنیم.

    حیف است از فرهنگ عمیق و غنی خودمان بگذریم و این­طور مستانه به آغوش بی ­فرهنگی پناه ببریم ...
  • ۴ پسندیدم
  • ۴ نظر
    • من و دوستام
    • دوشنبه ۲۷ آذر ۹۶