دقیقه های خیالی

نقد کتاب های چاپی و اینترنتی

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نقد کتاب» ثبت شده است

نقد کتاب تاب طناب دار

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین


نقد کتاب تاب طناب دار: وجود شخصیت پردازی های آرام و عمیق با خوانش افکار و همراهی روحیات آن ها، تسلط به اتفاقات و روال زندگی انسان ها، فضاسازی درست و شکیل و تسلط به وقایع آن تکه تاریخ و معما گونه در آوردن رمان از نقاط قوت آن است.

کتاب تاب طناب دار

نقد کتاب تاب طناب دار: وجود شخصیت پردازی های آرام و عمیق با خوانش افکار و همراهی روحیات آن ها، تسلط به اتفاقات و روال زندگی انسان ها، فضاسازی درست و شکیل و تسلط به وقایع آن تکه تاریخ و معما گونه در آوردن رمان از نقاط قوت آن است.

نقد کتاب تاب طناب دار ، نویسنده: مهدی پناهیان


اولین بار نیست که کسی، قلمش را، داستانش را، هنرش را بر روی کاغذ می آورد برای بیان گوشه ای از تاریخ کشورش.

اولین بار هم نیست که کسی اولین رمانش را برگی از تاریخ می نگارد و حقایق را با ظرافت و دقت همراه می کند تا نسل امروز و فرداها بدانند اما قطعا این کتاب اولین کار مهدی پناهیان است که قوت و موضوع بی نظیری دارد و البته نویسنده شجاعتی به خرج داده است که در این زمان و با این هجمه زیاد فضای مجازی، موضوعی را به نگارش در می آورد که با چاپ آن تیرهای فراوان به سمتش پرتاپ می شود.

داستان چند بعدی کتاب چه از لحاظ شخصیت ها و چه از نظر وقایع با قلم و ذهن نویسنده چنان خوب بر ورق ها نشسته است که خواننده مطمئن می شود با یک نویسنده و یک خبرنگار در صحنه، یا حتی یک فراری از زندان اشرف یا شاید هم با یک جوان دانشجوی بازی خورده طرف است. نگاهی که از کنه وجود سمانه؛ از مجتبی؛ از واقعیت فتنه، از اردوگاه اشرف، از طراحی چند تکه ای چشم آبی ها در داستان وجود دارد این را به خواننده القاء می کنند.

وجود شخصیت پردازی های آرام و عمیق با خوانش افکار و همراهی روحیات آن ها، تسلط به اتفاقات و روال زندگی آن ها در طول داستان، فضاسازی درست و شکیل و تسلط به وقایع آن تکه تاریخ و معما گونه در آوردن رمان که تا آخرین صفحه باقی می ماند همه نقاط قوتی است که در کنار نتقطه اوج های زنده به چشم می خورد.



هر چند فضای مجازی امروز جوانان ما را ترغیب می کند به ندانستن درست و قایع و نخواندن آنها و به صورت گزینشی و برشی در اختیار مردم و گاها به دروغ می گذارد اما باید به همت و شجاعت این نویسنده جوان آفرین گفت و منتظر آثار دیگر از او ماند.

به هر حال کتاب داستان پسری دانشجو است بنام مجتبی که فریب دوستان تشکیلاتی اش به نام سهرابی و آتوسا را می خورد و برای نشان دادن فضای بد کشور در دانشگاه نمایشگاهی درست می کند تا انتخابات را به سمتی سبزگونه ببرد. سهرابی و آتوسا نماینده های منافقین در ایران هستند که توانسته اند تشکیلات خوبی از ناراضی ها راه بیندازند.آتوسا خودش داستانی جدا دارد از نحوه و علت پیوستنش به منافقین و با آموزش و برنامه دقیق جلو می برد در این میان متین و مصطفی بچه های بسیج دانشگاه مورد اتهام قرار می گیرند و در جریان فتنه 88 مجتبی متوجه اشتباهش می شود که قبل از آنکه متین را متوجه کند با تیر آتوسا کشته می شود.....


  • ۴ پسندیدم
  • ۵ نظر
    • من و دوستام
    • سه شنبه ۸ اسفند ۹۶

    نقد کتاب نان و گل سرخ

    نان و گل سرخ

    نویسنده: کاترین پاترسون

    نشر کانون پرورشی فکری

    مترجم: حسین ابراهیمی(الوند)


    نقد رمان نان و گل سرخ : درک وضعیت اسفناک فرهنگیِ امریکا و اروپای متمدن در صد سال گذشته

    نقد رمان نان و گل و سرخ

    نقد رمان نان و گل سرخ : درک وضعیت اسفناک فرهنگیِ امریکا و اروپای متمدن در صد سال گذشته

    مامان به نرمی شروع کرد: «من فکر می­ کنم، من فکر می­ کنم ما فقط ... فقط نان برای.....»

     

    این قطعه ­ای کوتاه از کتاب است که از زبان زن کارگر کارخانه گفته می­ شود، صنعت وارد عرصه زندگی مردم آمریکا شده است و کارگران را زیر یوغ کارفرماهای ظالم کشیده است. حالا زن و مرد و کوچک و بزرگ هم کار می کنند و هم گرسنه ­اند و هم از لحاظ روحی و معنوی مستضعف. این است انقلاب صنعتی آمریکا. داستان کتاب از نگاه دو کودک بیان می­ شود یکی پسری فقیر که برای سیر کردن شکمش دست به هر کاری می ­زند و خودش کارگر کارخانه ریسندگی است و دیگری دختری کوچک که در خانه ­ای زندگی می­ کند فقیرانه و بزرگان خانه کارگران کارخانه هستند. و فقر و دستمزد کم تمام کارگران کارخانه ­ها را به اعتصاب می­ کشد. جریان اعتصاب، اثرات آن بر روحیه­ ها، و اتفاقات ریز و درشتش این داستان جذاب را رقم می­ زند.

    اما چند نکته جالب دارد:

    1- داستان از زبان  کودک و نوجوانی گفته می­ شود و همین باعث می­ شود که خباثت ­های حیوانی در آن نیاید. یعنی با نگاه معصومانه جلو می ­رود و تحلیل می­ شود.

    2- اگر هوشمندانه داستان را بخوانید وضعیت اسفناک فرهنگیِ امریکا و اروپای متمدن در صد سال گذشته را خوب درک خواهید کرد. بدور از حرف های سیاسی، اینکه دائم گفته می ­شود عرب ملخ­خوار و دور از تمدن با اسلام متمدن شده، واقعیت دیگری را هم از زبان خود نویسندگان امریکا و اروپا باید ببینید. مردمان آن کشورها هم از لحاظ بهداشتی و فکری و فرهنگی تا همین دو صد سال پیش بسیار سطح پائین بوده ­اند نه رسم و رسوم درستی از آداب اولیه بهداشتی داشتند و نه فرهنگ معنوی و روحی درستی. یعنی اسلام 1400 سال گذشته پاکیزگی را ترویج می­ کند و جا می ­اندازد و غرب در 200 سال پیش مشکل نظافت داشته، تحقیق بیشتر بر عهده ­ی خودتان.

    -      در یکی دو صحنه کوتاه وضعیت کلیسا و پاپ ­ها را شرح می ­دهد که پشت سر سرمایه ­دارها بودند و دور از مردمی که حتی نان ندارند بخورند. به قول ما آخوند درباری، هنوز هم همین است، دنیا را ظلم ببرد پاپ­ ها را خواب برده است از قبل، این­جا هم مردمی که حق خودشان را می­ خواهند نه مورد پشتیبانی کلیسا قرار می­ گیرند و نه همدلی حتی، تا نانشان در روغن بماند و سفره ­ی رنگین­شان خالی نشود. دین ظالم پرور.


    نان وگل سرخ



    خلاصه آن­که کتاب خوب نان و گل سرخ را برای سرگرمی نخوانید، با دقت مطالعه کنید تا ظرافت­ های تفاوت ­ها را ببینید.

    یاد شهید رجایی افتادم، که وقتی هم سن «جیک» پسر نوجوان قهرمان این داستان بوده، با اینکه فقیر بوده و دست فروشی می ­کرده، هیچ وقت کار خطایی نکرده و درسش را هم می ­خواند اما «پسر 13 ساله­ ی داستان یا همان جیک» برای پر کردن شکمش دزدی می­ کند، دروغ می ­گوید و حاضر است زیر بار ظلم برود و هیچ درسی هم نمی­ خواند.

    آن­ها شعار می­ دهند که نان می­ خواهند و محبت و درک روح و معنویت، چیزی که دقیقا نمی  دانند چیست، اما جایش هم خالی است. آن عنصری که وظیفه کلیساست تا تأمین کند، غذای روح.غیر از مسایل جسمی که حیوانات هم دارند دنبال دریافت آن چیزی هستند که خلقتشان نیاز دارد و حالا مهجور مانده، دین مأمن هر دوی این­هاست. دنیایی که پر از عدل است و روحی که آرام و با نشاط است.


  • ۲ پسندیدم
  • ۲ نظر
    • من و دوستام
    • چهارشنبه ۲۵ بهمن ۹۶

    عریان در برابر باد



    نقد رمان عریان در برابر باد : با مضمون کلی دفاع مقدس، اما با درون‌ مایه‌ای عرفانی - سیاسی.

    نقد رمان عریان در برابر باد

    نقد رمان عریان در برابر باد : با مضمون کلی دفاع مقدس، اما با درون‌ مایه‌ای عرفانی – سیاسی.


    نقد رمان عریان در برابر باد

    احمد شاکری
    عریان در برابر باد، داستان بلندی است به نویسندگی احمد شاکری، با مضمون کلی دفاع مقدس، به روایت هم میهنان غیور کُردمان؛ اما با درون‌ مایه‌ای از طرفی عرفانی و از طرفی سیاسی.

     پیام اصلی داستان:

    1) روایتگر دوران پس از دفاع مقدسند که رد آن بر روزگار ماست.
    شهدای تپه برهانی، یوسف (شخصیت محوری داستان) که مدال جانبازی شیمیایی را از آن دوران بر سینه دارد، و ملا ادریس، پدر ابراهیم؛ که سرانجام پسر شهیدش، واسطه هدایت او به صراط مستقیم (ولایت علی بن ابی طالب)می شود.
    2) سیاست
    کتاب، سویی نیز می‌افکند بر سیاست روز و فعالیت‌ها و تبلیغات وهابیت، اینکه با صرف پول‌های هنگفت و زد و بند با بزرگان روستا، در پی تطمیع و جلب مردم به سمت خود و جذب آن‌ها در نیروهای نظامی‌شان (به اسم پرچم اسلام و کمک به برادران مسلمان) هستند.
    وهابیت اگر چه از دل اسلام درآمد، اما در تقابل با تمامی پیکره اسلام قرار می‌گیرد و تنها در اندیشه دنیای خود است و در لجنزار دنیا دست و پا می‌زند.


  • ۳ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • من و دوستام
    • دوشنبه ۲۲ آبان ۹۶

    پنجشنبه فیروزه ای


    بسم الله الرحمن الرحیم

    نقد رمان پنجشنبه فیروزه‌ای

    پنجشنبه هم پایان است، هم آغاز شیرین

    داستان پایان جوانی کردن یک جوان و آغاز زندگی یک جوانمرد.

    قهرمان داستان جوانی خوش قد و قامت است که به سبک همه امروزی ها برای خودش دنیایی از عشق و موتور و موسیقی و درس ساخته است؛ که با یک اتفاق و یک حرکتِ جوانمردانه مسیرش تغییر می‌کند.
    نویسنده سعی کرده است در فضای دانشجوییِِ موجود کشور، آرزوها و آسیب های این قشر را با نگاهی واقع گرایانه و دقیق به تصویر بکشد.
    از طرفی وضعیت فرهنگی جامعه هم از نگاه تیز بین خانم عرفانی دور نمانده است و مورد نقد و بررسی مختصری قرار گرفته است.
    پیام اصلی داستان
    نقد رمان پنجشنبه فیروزه ای : بیان داستان یک جوانمرد و پرداختن به آرزوها و آسیب های قشر دانشجو

    ♦️(1)در این کتاب افراد با اختیار و انتخاب های خودشان، مسیر زندگی و آینده شان را رقم می زنند.
    انتخابی که از نوجوانی و جوانی تبلور حرکتی در زندگی افراد پیدا می کند و در طول عمر، خوشبختی و بدبختی فرد را رقم می زند.
    ♦️(2)البته، نویسنده عمده وقت و همت خود را روی زندگی جوانی به نام سلمان می گذارد. او در مسیری حرکت می کند که چندان به خیر نیست.
    اما در جریانی که برایش رقم میخورد در وادی دیگری قدم می گذارد.
             وادی که  او را به اوج می رساند و دیگران را هم با خود همراه می کند.
    پیام فرعی داستان:
    ♦️(3)طی طریق از من تا او، از شر تا خیر، از ظلمت به نور مفهوم عمیق این کتاب است.
    باز کردن زوایای پنهان روحیات، اخلاق فردی شخصیت ها به کتاب جذابیت خاصی داده است.

  • ۱ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • من و دوستام
    • يكشنبه ۲۱ آبان ۹۶

    فرمان یازدهم

     

    نقد رمان فرمان یازدهم : یکنواخت بودن کل داستان و بدون هیجان بودن اتفاقات باعث خستگی می شود.

    نقد رمان فرمان یازدهم

    نقد رمان فرمان یازدهم : یکنواخت بودن کل داستان و بدون هیجان بودن اتفاقات باعث خستگی می شود.


    هرچقدر تلاش کردم تا این رمان را با علاقه بخوانم نشد!

    نه به خاطر اینکه محتوا نداشت!

    و نه چون اینکه قلم و سبک نداشت!

    و نه بخاطر نویسنده و یا حتی انتشاراتش!

    و نه به دلیل گرمای هوا و سردی مزاج...!

    بلکه هرچند که درکتابی که با سبک واگویه ی فکری و ذهنی نویسنده با خودش نوشته شده است و هدف مشخصی هم دارد، آن قدر حاشیه دارد و شخصیت هایش گنگ هستند، آن قدر زمان و مکان را گم می کنی...که تمام ذوق خواندنت کور می شود. شخصا برای آن خواندم که بتوانم با انصاف نظرم را بدهم.

    جای جای رمان تکه های زیبایی از ذهن نویسنده تراوش کرده بود، اما یکنواخت بودن کل داستان و بدون هیجان بودن اتفاقات باعث خستگی می شد. البته نویسنده سعی کرده بود با قرار دادن یک زن یهودی زیبا در داستان و دختری به نام  سوفی کمی فضا بدهد اما باز هم خستگی خواننده را پاسخ نمی داد.

    حالا اصل داستان چه بود؟!

    در سرزمین فلسطین لوحی در دست مسلمان ها بود که در آن یازده فرمان«یهوة»نوشته شده بود و اثبات حقانیت دین اسلام را می کرد. این نوشته را خود یهودیان دیدند و بر اصل بودن آن صحه گذاشتند و حالا در خانه ی مسلمانی که در آن یهودی هجرت کرده ای زندگی می کرد پنهان شده بود و دو مسلمان با روندی توانستند آن را در بیاورند و بخوانند.

     

    به هرحال رمان شاید می توانست خیلی بهتر از این نوشته شود. 

     

     

  • ۰ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • من و دوستام
    • دوشنبه ۱ آبان ۹۶

    نقد رمان دالان بهشت





    نقد کتاب دالان بهشت : ورود به عرصه تربیتی دختران جامعه ما با آموزه های ناقص

    نقد کتاب دالان بهشت : ورود به عرصه تربیتی دختران جامعه ما با آموزه های ناقص

     دالان بهشت

    نازی صفوی       

     زندگی دختر یکی یکدانه تاجر بازاری که پسرهمسایه شان عاشقانه او را دوست دارد و درسن  17 سالگی از او خواستگاری می کند و در دو سال عقد بستگی شان مهناز با ناشی گری ها و افراط و تفریط های اخلاقی، عاطفی و فرهنگی اش محمد را عاصی کرده، طلاقش می دهد و راهی خارج می شود، مهناز8 سال صبر می‌کند، تلاش می‌کند تا خودش را رشد بدهد و پس از 8 سال دوباره این دو به هم می رسند درحالیکه همچنان عاشق همدیگر هستند.

    کتاب با قلم خوب خانم صفوی و به روز بودن و متناسب بودن با احساسات و هیجانات نوجوان و جوانان مورد استقبال قرارگرفته است. پرداختن به یک معضل رایج  امروز جوانان ما، ورود به عرصه تربیتی ناقص دختران جامعه ما و پرداختن به آن از نگاه یک پیرزن با تربیت قدیم، یک مادر با جلوه مادران امروزی و نتیجه آن که دختران اکنون ماست، امری ضروری و شایسته است. دخترانی که از سر زیادی محبت متوقع و لوس شده اند و از کمی مسؤلیت پذیری، تنبل و بی توجه هستند و ازکثرت امکانات رفاه زده وکم تحمل شده اند و اما...  

    واکاوی این معضل اگر با نگاهی جامع گرایانه و دور ازنقطه نظرهای شخصی رخ می داد قطعا می شد کتاب را به عنوان یک اثرتربیتی مطرح کرد ولی اینکه نویسنده کنار نقطه نظرهای کارشناسی، نظرهای شخصی و غیر کارشناسی اش را هم مطرح کرده است که این خود اگر مورد قبول جوان ما قرار بگیرد خودش می‌شود یک معضل. اینکه نویسنده از زبان محمد به مهناز می گوید که نمی خواهد مثل زن های قدیمی فقط در خانه باشد و درس بخواند، یک قضاوت عجیب است. مگر نسل ما که ماحصل تلاش مادرانمان هستیم بد و نفهم بار آمده ایم و مگر فیزیک و شیمی و زیست خواندن عقل زندگی و اخلاق عملی و ادب و وقار و همسرداری و بچه داری یاد جوانان ما می دهد.

    یعنی هنر ارزشمند قالی بافی، خیاطی، آشپزی و تربیت فرزند و ده ها هنر مادران ما چه عیبی دارد که بی فایده و کهنه است اما اگر کسی لیسانس زبان یا ریاضی و یا حقوق داشته باشد فرهیخته است و با فرهنگ این ایده عجیب که تا آخر رمان توسط نویسنده دائم القا می شود در ظاهر جامعه ما کاملا نقض شده است.

    آمار طلاق جامعه باسواد امروزی ما بیشتر است و یا سی سال پیش ما؟؟؟ امروزه زنان ما بیشتر قرص آرام بخش مصرف می کنند یا درگذشته؟ شدت مراجعه به مشاورین توسط همین باسوادها ومدرک دارها بیشتر است یا مادران ما؟؟؟ رویگردانی ازخالق و روآوردن به حرف ها و دستورات شیطان درعرصه ی جهانی با سواد امروز نمود بیشتری دارد یا... نویسنده ی این نقد تحصیلکرده است اما توجه دارد که برای اینکه افراد را به حرکت دربیاوریم نیازی نیست که یک فرهنگ و اندیشه سبک درست را زیر شلاق برداشت های نادرست خودمان بگیریم.

    هرچند نویسنده خودش درسیر داستان نتوانسته است این حقیقت را بپوشاند و مجبور شده است با شخصیتی چون خانم جون، پیرزن فهمیده، عاقل و مومن و یا مادرهای داستان که قدیمی هستند اما موفق ند، سخن قبلی خودش را هم رد کند، و در ادامه داستان مهناز طلاق داده شده را برای آنکه رشد دهد و تربیت کند به کلاس شعر و موسیقی و... می فرستد. امری که در جامعه امروز ما فراوان است و باز هم به آمار مراجعه کنید حرف راست و درست این نیست که اگر می خواهید رشد کنید به مراودات مختلط وکلاس های مختلف بروید(راهکارنویسنده کتاب) بلکه سخن حق و راست و درست این است که اگر می خواهید رشد کنید زندگی دنیا را درست ببینید، استعدادها و توانمندی ها و علایق تان را رشد دهید و در کل فقط با احساس زندگی نکنید و با عقل و سلاح علم و دانش پیش روید.

    اما به هرحال کتاب درقسمت های مختلف برای متاهلین مناسب است.

     

  • ۱ پسندیدم
  • ۴ نظر
    • من و دوستام
    • يكشنبه ۳۰ مهر ۹۶

    نقد رمان اینترنتی این مرد امشب می میرد

    نقد رمان این مرد امشب می میرد : درد و بدبختی نتیجه بیان فضای آزاد و راحت بین جوانان

    نقد رمان این مرد امشب می میرد

    نقد رمان این مرد امشب می میرد : درد و بدبختی نتیجه بیان فضای آزاد و راحت بین جوانان

    مردن به خیال بعضی­ها پایان تمام لذت هاست.

    پس مرگ بد است.چون تو را از هرچه که دوستش می­داری جدا می­ کند.

    اما...

    وقتی انگشتم را روی موبایل می­گذاشتم و لمس می­کردم و صفحه ها را ورق می­زدم تازه می­فهمیدم که مرگ خیلی هم پایان لذت نیست. این آخرین برگ است از آخرین لحظه های زندگی.

    اما می­شود زنده بود و در این دنیا هم بود و هزار بار بدتر از مرگ تمام خوشی ها را نابود شده دید.

    رمان دیوانه کننده بود.

    هرشخصیتی که می­ خوانیدش، آن قدر خیانت دیده بود و یا آن قدر از خوبی آدمیت دور بود که دچار شوکه می­ شوی...

    زن و مرد رمان، پولدار بدبخت بودند. متمدن خیانت دیده، غرب گرای دروغگو، زن هایش خیانت کار، مردهای خیانت دیده، پول دوست، بیچاره، هیچ دونفری با عشقشان ازدواج نکرده بودند، عاشق کس دیگر بودند و همسر این یکی.

    برای پول، برای عشق شکست خورده، برای تفریح چه کار که نمی­کردند.

    چون همه اش آرامش می­خواستند و این آرامش گم شده بود.

    تابه حال این طور ناآرام نشده بودم . شراب و سیگار و روابط و پول و سفر هم آرامشان نمی­ کرد که من خواننده آرام شوم.

    همه درس خوانده، خوش تیپ، پولدار، مشهور و نامدار بودند و برای یک لحظه آرامش عمه­ ی بی نام و مسلمان بال بال می زدند. 

    باور کنید که غرب خودش هم به بن بست این لذت های کوتاه مدت رسیده است. می خواهد که حرفی جدید بشنود و به آرامش برسد. آن وقت جوانان با فرهنگ ایرانی در به در رسیدن به مدل غربی است

    این رمان، فضای آزاد و راحت بین جوانان را ترسیم می­کند که از آن تنها بدبختی می­ جوشد و درد.

    نمی­دانم بشریت چرا خالق را رها کرده است؟

    اگر خوش بختی می­ خواهد که باید دست به دامان همان کسی شود که او را در این دنیا قرار داده است. و اگر بدبختی، باید به خودش پناهنده شود.

    نتیجه؛ دور شدن از خدا و دل بستن به هوی و هوس می شود و این رمان را جوان ها بخوانند شاید شاید شاید خودشان را از خواب بیدار کنند...


  • ۰ پسندیدم
  • ۴ نظر
    • من و دوستام
    • يكشنبه ۳۰ مهر ۹۶