دقیقه های خیالی

نقد کتاب های چاپی و اینترنتی

۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۸ ثبت شده است

دلهره های خیابان وحید

نقد رمان دلهره های خیابان وحید : ۱۸۰ صفحه درباره دفاع مقدس که کلمه ای از غیرت خدایی، خباثت صدام، کفر آمریکایی ها، انقلاب و شهدا در آن نیست

دلهره های خیابان وحید

نقد رمان دلهره های خیابان وحید : ۱۸۰ صفحه درباره دفاع مقدس که کلمه ای از غیرت خدایی، خباثت صدام، کفر آمریکایی ها، انقلاب و شهدا در آن نیست

نقد رمان دلهره های خیابان وحید ، نویسنده : محمدرضا مرزوقی

داستان از زبان یک کودک با سن ۵ تا ۷ ساله نقل می شود. اما واقعیت را نویسنده مراعات نکرده؛ از زبان یک کودک چنان بزرگانه نوشته که نوجوان ۱۳ساله یا  بالاتر حوصله ی خواندن آن را دارد.
کتاب دلهره های خیابان وحید، داستان شروع جنگ عراق و ایران است.


داستان از زبان کودک آبادانی است که وضعیت خانواده های آبادان را می گوید:
از کمبود غذا و ترس،
از بی برقی و ترس،
از بمباران ها و ترس،
از فرار مردم و ترس،
از نداشتن وسیله و ترس
و…

نویسنده با نگاه بزرگانه ای همه چیز را می بیند:
از نجس کردن رختخواب شبانه تا شکم زن باردار و دعواها و دلسوزی ها و ترس ها و موشک ها…
ریز و جزئی همه ی حرف ها را می زند.
از زبان ننه تا دختر همسایه.
از نوع خوابیدن تا نوع نگاه کردن.

… اما جالب است که چند چیز را اصلا نمی بیند و در نتیجه در این کتاب صد و هشتاد صفحه ای خیلی چیزها را نمی نویسد:
– جنگ و بدبختی هایش را خوب می بیند و خوب می نویسد اما از غیرت و مردانگی و دفاع مقابل ظالم هیچ نمی نویسد.
– انواع موشک و قطع برق و گرما و کمبود ها را می بیند اما عامل آن ها را که این ظلم ها را سر مردم مظلوم می آورد نمی بیند.
– از زبان کودک همه چیز گفته، یعنی تمام حرف های مردان و زنان کوچه و محله را شنیده اما یک کلمه نه از امام، نه از انقلاب، نه از شهدا، نه از دفاع، نه از غیرت خدایی، نه از کفر آمریکا، نه از خباثت صدام… از هیچ کدام حرف نمی زند.
جنگ، جنگ، جنگ…
جنگ بد است اما چه کسی این بدی را رقم زده؟
نویسنده سکوت می کند.

ترس از جنگ در دل نوجوان ایجاد می شود اما نه ظالم را می شناسد نه احساس وظیفه برای دفاع از میهن در او پیدا می شود و نه حرف های وجدانی، غیرتی و مسلمانی.
و کودکی که تمام زیبایی و زشتی ها را می بیند در تمام داستانِ اهل شهرش حتی یک اشاره به مردمی که خدا شناسند و اهل بندگی خدا نمی کند.
انگار آبادان یک کفرستان است و جنگ هم دفاع نمی خواهد.

اواخر کتاب دلهره های خیابان وحید هم اشاره می کند به چند رزمنده که از مردم می خواهند برای نجات جان شان شهر را ترک کنند مردم هم مسخره می کنند که با کدام وسیله؟!
صحنه طوری است که بین رزمنده ها و مردم هیچ محبتی نیست، بلکه آنها را هم مسخره می کنند.
این کتاب برگی از تاریخ ایران است که خیانت به مردم ایران است و غیرت و تعصبشان.

  • ۱ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • من و دوستام
    • جمعه ۲۳ فروردين ۹۸

    گناهکار

    نقد رمان اینترنتی گناهکار : فضایی احساساتی و کاملا غیر منطقی برای علت زندگی یک دختر در خانه ­های مردان غریبه و پر از صحنه­ های تحقیر و توهین

    نقد رمان اینترنتی گناهکار : فضایی احساساتی و کاملا غیر منطقی برای علت زندگی یک دختر در خانه ­های مردان غریبه و پر از صحنه­ های تحقیر و توهین

    !!!!!!!!!!

    نقد رمان اینترنتی گناهکار ، نویسنده فرشته۲۷

    وقتی از خط قرمزی عبور می­ کنی، چراغ قرمزی را ندیده می­ گیری، حصار و دیواری را بی­ خیال می ­شوی و پا در حریم تعریفی دیگران می­ گذاری، گناه کرده ­ای.

    حالا فرقی نمی­ کند،
    گناه، گناه است،
    دلی را بشکنی،
    حقی را بخوری،
    غیبتی بکنی،
    تهمتی بزنی،
    دروغی بگویی،
    تماما حرف خدا را گوش نداده­ ای و خدا قهرش می­ گیرد که تو حریم نگه نداشته ­ای.

    باز هم فرقی نمی­ کند،
    نماز نخوانی،
    برای خدا شریک قائل شوی،
    به پدر و مادرت بی ­احترامی کنی،
    حجاب را مسخره کنی،
    همه ­اش فراتر رفتن از خط قرمز قوانین است و خدای مهربان را ندید گرفتن.

    این تعریف درست گناه است و رمان گناه­کار نوشته ­ای معمولی است که چون از ابزارهای تحریک احساس جوانان استفاده کرده است و لحظاتی باب میل نفس و هوس، خلق کرده،
    شدیدا هم مورد استقبال قرار گرفته است.

    یک نکته در رمان­ های فضای مجازی به چشم می ­خورد و آن ارائه ی تعریف­ های جدید و نسبی برای هر چیزی است. در این رمان هم «گناه» و «آلودگی» و «عبور از خطوط قرمز» و … تعریف مشخصی ندارد، کاملا نسبی است. در جای جای داستان می­ بینید که اگر یک مردی به حریم دختری دست درازی کند، فردی کثیف است چون دختر از او بدش می­ آید ولی مرد دیگری اگر حریم را بشکند چون مقبول است پس گناه نیست.

    این رمان و دیگر رمان­ها خدا را قبول دارند اما نه با تعریفی که خود خداوند از خود به مخلوقاتش گفته است بلکه از زاویه نگاه بشری به خدا. خدایی که گاهی باید حرفش را قبول کرد و هر از گاهی می ­شود ندیده ­اش گرفت.

    در طول رمان، صحنه­ های عجیبی دیده می ­شود که یکی از آن­ها عاشق شدن دختر به قیافه و ژست پسری است که او را شکنجه می ­دهد، بسیار وحشیانه برخورد می­ کند، حرمت او را نگه نمی­ دارد، رنج و زجرش می­ دهد،
    تحقیر و تهدیدش می­ کند، زندانی و محرومش می­ کند، بارها مقابل چشمانش با دختران دیگر مراوده می­ کند و …

    و این پسر نکته اخلاقی، فکری و روحی مثبتی
    جز
    پول و قیافه و ژست و … ندارد.
    در جامعه ­ی ما که طلاق رو به ازدیاد است، واقعا می ­شود دریافت که ملاک­ های انتخاب چقدر اشتباه است و در طول زندگی متوجه می­ شوند که این پول و قیافه و پوشش نیست که خوشبختی می­ آورد، بلکه اخلاق و فهم و شعور دینی است که فرد را رشد می­ دهد.

    به هر حال کتاب در فضایی احساساتی و کاملا غیر منطقی برای علت زندگی یک دختر در خانه ­های مردان غریبه جلو می­ رود که پر از صحنه­ های تحقیر و توهین
    و یا احساسات یک دختر به یک پسر است،
    پسری گناه­کار و دختری خوار  که هر چه بیشتر تحقیر می ­شود، بیشتر عاشق می­ شود.
    خدا وکیلی دختران امروز ما که با یک چشم غره والدین و معلمین­شان تا چند روز قهر می­ کنند چرا از این رمان تعریف می­ کنند، فقط خودشان می­ دانند…

  • ۵ پسندیدم
  • ۲ نظر
    • من و دوستام
    • پنجشنبه ۱۵ فروردين ۹۸

    ماهی ها هم پرواز می کنند

    نقد رمان ماهی ها هم پرواز می کنند : تحولی غیر ممکن اما عظیم در فضایی ده روزه

    ماهی ها هم پرواز می کنند

    نقد رمان ماهی ها هم پرواز می کنند : تحولی غیر ممکن اما عظیم در فضایی ده روزه

    ❗️❗️❗️❗️❗️❗️
    نقد رمان ماهی ها هم پرواز می کنند : نوشته مریم بصیری
    داستان دختری به نام ماهی که برای درس خواندن به تهران آمده است و اصل و نسب خودش را کنار گذاشته، دانشجوی ارشد و موفق در کارش است.
    او خانواده اش و فرهنگ و ارزش­هایشان را در شأن خودش نمی­ داند و زندگی دیگری برای خودش رقم زده است که باعث شده در ظاهر شیک و دلچسب باشد اما از درون خسته و ویران.
    زیارت خانه خدا قسمتش می­ شود که البته او به نیت استفاده از هنر معماری عربستان راهی می­ شود.
    اتفاقاتی می­ افتد که او را به خود می­ آورد.
    نویسنده تلاش کرده تا درون یک دختر جوان و فضای بیرونی که او را با این ترکیب پوششی آرایشی قضاوت می­ کند را ترسیم نماید و درفضایی ده روزه تحولی عظیم را برای او رقم بزند.
    تکرار صحنه­ ها و لحظه­ ها و مکان­ها؛
    دیالوگ­های غیر شیرین و غیر جذاب؛
    عدم پویایی فکری قهرمان داستان؛
    چرایی تغییر مسیر او
    چه به سمت بدی­ها و چه به سمت خوبی­ها باعث شده است تا رمان دیر و کند پیش برود و خواننده خسته می­ شود.
    نویسنده می­ توانست خیلی بهتر از فضای معنوی آن­جا و حال و احوال افراد استفاده کند.
    مدام افکار و عقاید قهرمان داستان را به چالش بکشد و او را در پی یافتن جواب به تلاش وا دارد.
    اما بیشتر تعریف­ ها از افرادی است که محض تفریح به حج رفته­ اند و به جای توصیف حالات شیرین روحی، شوق و ذوق تفریح و خرید در دل می­ نشانند.
    بهر حال رمانی است که اگر بازبینی شود می­ تواند کمک فکری خوبی برای جوانان باشد.
    سوالات زیادی در ذهن خواننده شکل می­ گیرد؛
    از چرایی انتخاب عروس مسافر توسط شوهرش؛
    دامادی دین دوست، عروسی دین­ گریز و تفاوت فاحش آن­ها.
    از اینکه همسفران غالبا دل به حال معنوی سفر حج نمی­ دهند و یا ایرانیان اینگونه­ اند،
    اینکه پیرها تمایل به عبادت دارند و جوانان ما نه،
    اینکه زنان ایرانی کم حوصله و بداخلاق و مصرف­گرا هستند.
    نویسنده، می­ توانست در رمان  علاوه بر نشان دادن شخصیت­های ضعیف، فرد یا افرادی قوی و خوب را هم نشان دهد تا سیر تحول ماهی، شکل منطقی پیدا کند.
  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • من و دوستام
    • پنجشنبه ۱ فروردين ۹۸