نقد رمان ذهن خالی : اگر ازخواندن رمان توقع تعالی روح دارید سخت در اشتباهید.

نقد رمان ذهن خالی

نقد رمان ذهن خالی : اگر ازخواندن رمان توقع تعالی روح دارید سخت در اشتباهید.



هما پور اصفهانی کلا در رؤیا سیر می کند. عاشق خلق صحنه هایی ست که در آن مردش غیرتی است و این غیرت را با عصبانیت و داد و بیداد و چشم غره و فشار دادن دست معشوق و هل دادن و فریاد نشان می دهد و معشوق هم مرده ی همین حالات است؛ البته به نظر این معنای غیرت نیست؛ این یک حالات بد روانی است که نتیجه اش خشونت و بد خلقی و بی احترامی کردن به افراد است. دختری که مثل یک انسان کم ارزش مورد هجوم مردان قرار می گیرد.

دختران زیبای رمانش از انسان بودن و زن بودن فقط خوردن و خوابیدن و به مد پوشیدن و رقصیدن و آرایش و شهوت را می شناسند و دیگر هیچ. یعنی اگر شما از خواندن رمان هایش توقع اهل فکر شدن و یا تعالی روح دارید سخت در اشتباهید.

این رمان هم مثل بقیه رمان های هما از عشق مثلثی دم می زند. البته یک ماجرای جنایی هم همراهش است که درآن پلیس و نیروی انتظامی را ناکارآمد و بدون تدبیر معرفی می کند و البته شکست خورده و عصبی. از خواندن هفتصد صفحه اش پیام ناقابل دریافت که نمی کنید هیچ به قاعده تمام حماقت های "پولک" دختر خاص رمان و "فرزاد" پسر عاشق رمان،  حالتان را خراب می کند.

چند پیام:

در رمان های ایرانی با ادبیات معمولی چند نکته عجیب هست:

1.یکی اینکه خدا همین نزدیکی است به سبک خودت با او حرف بزن خدا حق

ندارد سبک تعیین کند بعد هم دعایت را بکن او باید جواب بدهد اگر جواب نداد تقصیر تو نیست. می توانی داد بزنی! غر بزنی! او را مقصر کنی و قهر کنی! خدا همه ی زندگی تو نیست اما باید در خدمت تو باشد.

این القاء اشتباه در ذهن جوان ها جا داده می شود.

2.کلا همه درگیر عشق مثلثی اند و حتما هم به معشوق می رسند و دنیا بر وفق مراد می شود.

پسرها همه پولدارند، خوش هیکلند، دختر کشند و...

خلاصه آنکه رمان های ایرانی عمر عزیز تو را می گیرد، خیالات تو را بال و پر افسانه ای می دهد و در نتیجه که به رؤیایت نرسی،کسالت و افسردگی و نا امیدی نتیجه اش خواهد بود.