نقد رمان سفر به دیار عشق : هیچ قاعده ای در عالم هستی وجود ندارد.

نقد رمان سفر به دیار عشق : هیچ قاعده ای در عالم هستی وجود ندارد.

نقد رمان سفر به دیار عشق :نوشته آرامش ق ۲۰
داستان دختری که مورد سوء ظن خانواده و همسرش قرار می گیره .
بالاخره با تلاش پلیس ها رفع اتهام می شه و سر زندگیش بر می گرده.
پیام داستان:
هیچ قاعده ای در عالم هستی وجود ندارد.
پیام فرعی:
هر کس چوب کارهای خودش را می خورد .
دین یعنی این که خدا را قبول داشته باشی و هیچ حرف و دستوری دیگر هم نیامده و نیست.
زندگی آزادانه خوب است و روابط دختر و پسر هیچ ضرری ندارد .
تمام مردها اگر صد روز هم کنار یک دختر زیبا زندگی کنند و با او تنها در خانه باشند؛
برادرند وهیچ مشکلی پیش نخواهد آمد.
بی دین ها روشن فکرند:
حق به حق دار می رسد.
زندگی بدون انجام حرف های خدا خودش بسیار شیرین است و نیازی به خدا نیست .
جوانهای نیروی نظامی ما خودشان یه پا دختربازند.
بهترین دوستت بدترین دوستت ممکن است بشود؛ مواظب باش.
بالاخره همه ی بدها خوب می شوند.
حضور خدا فقط برای آن است که هر جا گیر کردی صدایش بزنی؛
بقیه ی راه و روش هایی که خدا ارائه کرده است زیادی است و کلا نمی خواهد به آن بپردازید.
قلم دست شماست و خیالات همه بی سرو ته، هر چه در عالم خیالتان جولان می دهد بنویسید.
می شود رمان، آراسپ چاپش می کند غصه نخورید.
یک دختر صد تا برادر خارج از خانواده دارد که هم آغوششان باز است؛
هم دلسوزند و هم خواجه اند،راحتِ راحت رابطه برقرار کنید.
خلاصه آن که بد نیست نیروی اطلاعاتی، نظامی و پلیس ما کمی از شرف نیروهایش دفاع کنند.