دقیقه های خیالی

نقد کتاب های چاپی و اینترنتی

۸۰ مطلب با موضوع «رمان ایرانی» ثبت شده است

نقد رویای نیمه شب

نقد رمان رویای نیمه شب : رمانی که هرکس خوانده مجذوبش شده و به دیگران به عنوان اولین رمان معرفی می کند.

نقد رمان رویای نیمه شب

نقد رمان رویای نیمه شب : رمانی که هرکس خوانده مجذوبش شده و به دیگران به عنوان اولین رمان معرفی می کند.


نقد رمان رویای نیمه شب ، نویسنده: مظفر سالاری

رویای نیمه شب


خواب های شیرین و راست، گاهی می شوند نمایه ای برای شروع فصل زیبا در زندگی

می گویند رویایی که در نیمه سوم خواب یعنی چیزی نزدیک سحر ببینی صادقانه است، یعنی راست است و واقع می شود این رویای نیمه شب،از همان دست خواب هایی ست که فقط گاه گاهی برای خیلی خواص رخ می دهد که نوش جانشان.

به قول عربها:هنیئا لک

داستان ریحانه ی شیعه و هاشم سنی است. دختر و پسری که از کودکی باهم بزرگ می شوند یکی پدری حمامی دارد و پسر پدری طلافروش.

زمان بینشان فاصله می اندازد و حالا هردو جوان شده اند .یکی پر حیا و خواستنی دیگری خوش قد و قامت و زیبا؛ طوری که قنواء دختر حاکم خواهان به دست آوردن او می شود و چه تلاش هایی هم که نمی کند. هاشم خواهان ریحانه است و می افتد به رسیدن و فهمیدن.

و ریحانه که دلش پیش هاشم است اما اهل ارتباط نیست، دعا می کند که زندگی اش کنار ریل هاشم قرار بگیرد.

داستان این رمان هم پر اتفاق است و هم پر مطلب. چه می شود که هاشم سنی سراغ اهل شیعه می رود.؟حاکم چرا شیعیان را شکنجه می کند؟ شیعیان چه برنامه ای برای رهایی دارند؟ شیعیان و اهل تسنن با هم چگونه اند و سر آخر...

عشق ریحانه و هاشم هم اگرچه اصل داستان است اما اگر هاشم دنبال حق نمی رفت، اگر که نمی خواست خوشبختی را در آغوش بگیرد و اگر ریحانه مثل قنواء تن به هرزگی و لذت می داد شاید هیچ وقت این کتاب نوشته نمی شد.داستان ها از استثناها متولد می شود.

شاید یکی از رمان هایی ست که هرکس خوانده مجذوبش شده و به دیگران به عنوان اولین رمان معرفی می کند.


  • ۰ پسندیدم
  • ۲ نظر
    • من و دوستام
    • دوشنبه ۱ آبان ۹۶

    نقد بوسه ی فرشته ها

    نقد رمان بوسه ی فرشته ها :به تصویر کشیدن روال تغییر و تحول یک نوجوان

    نقد رمان بوسه ی فرشته ها

    نقد رمان بوسه ی فرشته ها :به تصویر کشیدن روال تغییر و تحول یک نوجوان

    نقد رمان بوسه فرشته ها نوشته ی مسلم شوبکلایی

    بوسه فرشته ها

    سیر داستان: زندگی دختری که بین خیر و شر بزرگ می شود. بین خاله و معلمی که یکی ضرر است و یکی منفعت و سرآخر نتیجه ای که دختر می گیرد و سرانجام خاله و معلم را به تصویر می کشد.

    پیام داستان: روال خلقت آزادی ست و اختیار و سرانجام هر کس که بسته به خودش است

    شخصیت اصلی: دختری که آزاد است و دارد هم خوبی ها را می بیند هم بدیها را و انتخابش با خودش است که چگونه زندگی اش را جلو ببرد.

    شخصیت دوم: معلم است که نماد خوبیهاست اما در انتقال مثبت ها اصلا اهل زور و باید دنیا نیست. روشش آرامش و پیوستگی است در انتقال خوبی ها.و پایه ی کارش هم بر مبنای محبت و ادب است؛ یعنی هم حرمت فرد را نگه می دارد و هم او را  از محبتش سیراب می کند و البته حق را هم منتقل می کند هرچند که در زندگی اش سختی های زیادی می بیند.

    شخصیت سوم: خاله است که دلش رهایی می خواهد و همین کار را هم می کند هرچند که خودش را اسیر هوس ها و غرب زدگی می کند؛ یک مقلد است که همه چیز را نمی خواهد و همه چیز می خواهد. هرچه خدا می خواهد نمی خواهد و هرچه نفسش و شیطان می خواهد می خواهد. اهل هرکاری هست هرچند که خدا هم حاضر نیست او را محروم کند اما او رویگردان است.

    تبصره: یک داستان واقعی که نویسنده قدرت قلمش را بکار نبرده و تنها یک راوی بوده در نتیجه داستان ضعیفی نوشته شده است که جای کار بسیاری دارد ولی تاثیر گذاری خوبی روی خواننده دارد و خوب هم نشان می دهد که این گونه نیست که معلم که فرد مثبتی است زندگی اش بی مشکل باشد. قائده ی لقد خلقنا الانسان فی کبد کلا اینجا نمایش داده می شود.

    نمایشگر محبت خدا به بندگانش که نمود خوبی دارد که خدا حتی بنده ی عاصی اش را هم دوست دارد و برایش راه  باز می کند هرچند که او رویگردان باشد و دیگر اینکه روال تغییر و تحول یک نوجوان را هم خوب به تصویر می کشد. جوانی که از کودکی خوب ها و بد ها را می بیند، عملکرد ها و کلام ها را می بیند هم او همه را می بیند هم دیگران او را و او با اختیار خودش انتخاب می کند. آزادانه انتخاب می کند مسیرش را در حالی که همه چیز در مقابلش است از ثروت و مکنت و قدرت و زیبایی و حق حق حق و او آنی را انتخاب می کند که با روحش نزدیک است. و البته سختی هایی که پای این حق تحمل می کند را هم خوب می گوید.هرچند که یکی دوجای کتاب با تاریخ باید تطبیق بیشتری داده شود و رفع شود.


  • ۰ پسندیدم
  • ۲ نظر
    • من و دوستام
    • دوشنبه ۱ آبان ۹۶

    نقد رمان وقتی دلی...


    نقد رمان وقتی دلی : چشاندن شیرینی اسلام به خواننده و نمایش زشتی و تاریکی جهالت

    نقد رمان وقتی دلی

    نقد رمان وقتی دلی : چشاندن شیرینی اسلام به خواننده و نمایش زشتی و تاریکی جهالت




    وقتی دلی

    سیر داستان سرگذشت پسری تافته ی جدا بافته است؛ چه از جایگاه  شخصیت  خانوادگی، چه از نظر  زیبایی، چه از منظر توانمندی و استعداد که روبرو می شود با حرف جدیدی از زبان شایسته ترین جوان زمانش. اسلام،که حرف متفاوتی می زند  و رویکرد متفاوتی ارائه می دهد و افرادی که به آن متمایل می شوند روش متفاوتی از دیگران پیدا می کند، او مسلمان می شود کتک می خورد،تحقیر می شود اما بر حرفش می ماند و...تا شهادت.

    شخصیت اول داستان مصعب است که بسیار نازدانه و مورد احترام است و به خاطر زیبایی فوق العاده اش دخترکش است، اهل سخاوت است و بسیار دنبال این است که حرف درست را متوجه شود(حق جو)

    شخصیت دوم داستان جعفر برادر علی پسران ابی طالب هستند که می شود دم خور لحظات تنهایی و تفکر مصعب. جعفر جوان خاصی است که همه خواهانش هستند خواهان هم صحبتی با اوست

    پیام اصلی داستان: از فضای نادانی و خراب،اگر کسی دنبال خوبی باشد نتیجه می بیند،اگر کسی دنبال شر و بدی باشد باز هم بار خودش را می بندد.

    و اسلام دینی است که دل های به خواب رفته را بیدار می کند، عقل های تعطیل شده را راه اندازی می کند، وحق طلب ها را  به نور و روشنایی می رساند.

    شخصیت منفی داستان:

    مادر مصعب: زنی اهل حرص و هوس و شهوت و ثروت. همه ی دنیا را می خواهد برای خودش، حتی پسرش مصعب که نازدانه اش است برای خودش می خواهد. ولی وقتی که باب میلش نباشد او را شکنجه و طرد می کند.  نماد یک زن که اگر محبتش جریان نداشته باشد و چشمه  نباشد  مرداب  لجن می شود و دنیا به گونه ایست که تو هر چه بیشتر تلاش کنی مثل مرداب تو را در خود می کشد و روح حق طلبی ات را خفه می کند و سر آخر انسانیت می میرد.

    برادر مصعب: که نماد حسادت است در اسلام می گوید؛ حسد ایمان را می سوزاند و در غیر مسلمان، انسانیت را می سوزاند و  فرد را کور می کند تا غیر از خود را نبیند.

    تبصره: رمان هم قوت خوبی دارد که توانمندی نویسنده را می رساند، هم به خوبی تاریخ را به تصویر می کشد تا جایی که خواننده شیرینی اسلام را به خواننده می چشاند،و زشتی و تاریکی جهالت را نشان می دهد.




  • ۰ پسندیدم
  • ۲ نظر
    • من و دوستام
    • يكشنبه ۳۰ مهر ۹۶

    نقد رمان چشمهایش


    نقد رمان چشم هایش : بیان حالات نویسنده و پشیمانی اش به خاطر مبارزاتش.

    نقد رمان چشم هایش

    نقد رمان چشم هایش : بیان حالات نویسنده و پشیمانی اش به خاطر مبارزاتش.

    نقد رمان چشم هایش نوشته ی بزرگ علوی

    چشم هایش

    بعضی خیلی زود پشیمان می شوند و بعضی خیلی دیر. پشیمانی از کاری که مردود بوده و بد،خیلی خوب است. اما خیلی ها از کار خوب هم پشیمان می شوند، دلیلش به نظر من این است که به آن کار خوب، راه درست، عقیده و باور نداشتند و وقتی عمر و سرمایه شان را سر آن کار می گذارند با اندک مخالفتی یا برخورد تندی، یا تبعید و رنجی پشیمان می شوند.

    رمان چشم هایش، سرگذشت مبارزه نقاشی به نام ماکان همراه با مریدانش بر علیه رضاخان است و از زبان زنی روایت می شود که روزی معشوقه ی همین نقاش سن بالا بوده و البته خودش نیز با اینکه خیلی کوچک تر از نقاش بوده عاشق و دل باخته ی او می شود طوری که از تمام زیبایی، دارایی و حتی آینده اش به خاطر نجات نقاش از دست نیروی امنیه می گذرد.

    نقاش و یارانش نه به خاطر عقیده ی دینی خاصی بلکه به دلیل ایران پرستی شان و مقام و جایگاه والای ایران با رضاخان در می افتند و این از انگلیس و فرانسه تا خود ایران همبستگی پیدا می کند هرچند که به ناکامی می انجامد.

    داستان از نکات ویژه ای برخوردار است یکی اینکه این نهضت ضد رضاخانی رهبری دارد که نقاشی شجاع است اما رویه و منش مشخصی ندارد و در نتیجه نمی تواند چه زمان بودنش و چه پس از دستگیری و تبعیدش موجی در دل مردم ایجاد کند. به نظر می رسد مردم آن زمان دیندار بوده اند و ماکان نقاش دل در گرو سبک زندگی غربی داشته و این مانع پیشرفت او می شود هر چند که به نفع مردم قدم برمی دارد.

    و البته این رمان بیش تر واگویی درونی خود نویسنده آقای علوی ست که در دوران زندگی اش مبارزه ی سیاسی را پی می گیرد که به زندان و فرارش به اروپا و مهجور ماندنش از نوشتن می انجامد. بزرگ علوی اقرار می کند که از مبارزه سیاسی اش پشیمان است چرا که از دوستان نویسنده اش عقب مانده است و حسرت کتاب هایی که می توانست چاپ کند و نکرده را می خورد. این ناکامی در زمان هم اثر گذار بوده است.

    کل دویست و خورده ای صفحه رمان به صورت گفت و گو و بازگفت روحی و فکری دو شخصیت نقش آفرین است که هر دو در مقابل تابلویی که نقش زنی با نگاهی ویژه دارد با فکر و درون خود به بیان احساسات، افکار و اندیشه هایشان می پردازند و قسمت زیادی از رمان سپری می شود تا به نقل داستان که باز هم بیشتر بیان حالات درونی فرد است برسد. به هرحال باز هم می گویم که رمان تاثیر زیادی ازحالات بزرگ علوی به خاطر مبارزه اش و پشیمانی اش و شکست ها و مهجوریت هایش گرفته است. شاید بزرگ علوی اگر می خواست می توانست نقش انگلیس خبیث را در ظلمی که به ایران کرده با آوردن رضاخان و قتل و غارت و کشتار بیشتر بیان کند که متاسفانه بسیار کمرنگ بوده و با خواندن رمان حالت یاس از مبارزه جلوه ی بیشتری دارد تا تشجیع به مبارزه که باز هم از روحیه ی بزرگ علوی برمی خیزد.

    همیشه دوست دارم اگر برای کاری گام برداشتم و زمان و توانم را از سر آن کار فدا کردم آنقدر معتقدانه و محکم باشد که سال ها بعد که پشت سرم را نگاه کنم حسرت پشیمانی را بر دوش نکشم.

    نویسنده ی توانمند کتاب به مبارزه اش اعتقادی ندارد و این یاس را در کتاب چشمهایش هم القا می کند.کتابی که خواندنی ست اما به خاطر سپردنی و ماندنی نیست. یعنی الگوی خوبی برای روحیه ی پیش برنده و مشتاق نخواهد بود.

    ****

    قلم بزرگ علوی را دوست داشتم هرچند که خیلی جاها آن قدر موضوع را با توصیفات حالات و روحیه ی تکراری کش داده بود که اغلب به تند خوانی و گذر کردن از مفاهیم رد می کردم. دلم می خواست بزرگ علوی از مبارزه اش به بزرگی یاد می کرد نه این که پشیمان و واخورده باشد. چون معلوم بود که برپایه ی اعتقاد و آرمان خاصی نمی جنگیده و همین هم می شود که حسرت روزهای گذشته در مبارزه اش را می خورد و راهکاری و تدبیری بهتر برای آن نمیابد. بزرگ علوی در رمانش هم همین سرخوردگی از مبارزه را جا می دهد و رمان با گرفتگی خاصی پایان می پذیرد. قلم ها می توانند روح ها را زنده کنند و شاداب وحرکت بدهند؛ می توانند به سستی بکشانند و از ترس حسرت خوردن سربه آخور بکشانند.

    قلمش من را زنده نمی کند.



  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • من و دوستام
    • يكشنبه ۳۰ مهر ۹۶

    نقد رمان من پیش از تو

    نقد رمان من پیش از تو : دور کامل سبک زندگی خانوادگی و سبک زندگی جوانان اروپا و آمریکا

    نقد رمان من پیش از تو

    نقد رمان من پیش از تو : دور کامل سبک زندگی خانوادگی و سبک زندگی جوانان اروپا و آمریکا

    نقد رمان من پیش از تو نوشته ی جوجو مویز و ترجمه مریم مفتاح

    من پیش از تو

    زندگی در غرب را نه آن گونه که تصور ماست بلکه آن طور که واقعیت است را می توانید در کتاب های داستانی شان ببینید.(البته اگر کسی مایل باشد که ببیند)

    انسان های غربی پر شده اند از«خودشان». فرقی ندارد پیر و جوانشان دنبال این هستند که«من»شان را چگونه می شود لذت مند جلو برد.

    داستان دختری که در خانواده متوسط است و برای آنکه بتواند روال معمولی دنیایش را بگذراند باید کار کند.کار کند که بخورد و بپوشد. بخورد که کار کند. چرخه ی حیوانی که در دنیا حاکم شده است. و پسری پولدار که در اوج لذت های دنیا بوده و بر اثر تصادفی فلج شده و خانه نشین. پول که باشد می شود با دو مستخدم همه چیز را اداره کرد. یکی دختری که دل به دلش بدهد.یکی هم مردی که تمیز کاریش کند. پدر و مادر غربی هم که دنبال«من لذت بر خودشان»هستند. اتفاقاتی که بین این پسر فلج و این دختر می افتد داستان را جلو می برد و شما را همراه می کند.

    دخترک قهرمان داستان هم¬خانه ی دوست پسرش است و گرمی بخش رختخوابش تا شاید وقتی ازدواج کنند. درحالیکه دوست پسرش سرش با با دختران ورزشکار گرم است برای پیشرفت ورزشش؛ و دختر برای کسب درامد سراغ کار می رود و می¬شود همدل و همراه پسری فلج.

    دختر مهربان است، پول نیاز است و صبور. نتیجه ی این پرستاری می شود عشق به مفلوجی که می خواهد خودکشی کند و ترک دوست پسر و دلبستن به این فرد.

    پسر فلج داستان مغرور است خوشگذران پردرآمد و پر آرزو بوده که باتصادفی تمام آرزوهایش بر باد می رود حالا به موسسه ای که هرکس از زندگی سیر شده باشد با آرامش می کشنش پول داده و روز مرگش را هم تعیین کرده تا در موسسه بستری شود و آنها آنرا به دیار باقی بفرستند به اصرار پدر و مادرش (که هر دو پی عشقشان هستند سوا سوا) قبول می کند زمان خودکشی اش را عقب بیندازد عشق دختر به خودش را می فهمد اما چون اینطور زندگی کردن را بی فایده می بیند باز هم سر موعدش در موسسه بستری می شود و با کمک آنها می میرد.

    محبت در قلب انگار که مرده است من به غرب و آمریکا سفر نداشته ام اما کتاب های داستانی ای که نوشته خودشان هست زیاد می خوانم مبنای زندگی شان انگار فقط لذت است لذت. حالا در این میان کسی از بین برود آسیب ببیند و یا هرچیز دیگر چندان تو را نباید اذیت کند. خودت را دریاب بقیه چیزها به جهنم.

    رمان جذابی که تو را امیدوارانه می کشد با خودش و همین هم باعث می شود که تو زندگی دختر ورزشکار را ندیده بگیری که بخاطر نان و جا و شهوت با هم همخوانه می شوند و بازهم پدرمادرهای خودخواه دختر و پسر فلج را ندیده بگیری به امید پایان خوش داستان ولی متوجه میشوی با یک ناکامی بسیار و اندوه آور برای دختر و یک خودکشی وحشتناک قانون مند و با کلاس برای پسر فلج . خلاصه اگر رمان را با چشم باز بخوانی یه دور کامل سبک زندگی خانوادگی، سبک زندگی جوانان اروپا و آمریکا را درخواهید یافت.

    خیلی از رمان های اینترنتی همین مدل دستمایه را دارند.

     

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • من و دوستام
    • يكشنبه ۳۰ مهر ۹۶

    نقد رمان شاه شطرنج



    نقد رمان اینترنتی شاه شطرنج : خلق خدای جدید و هدیه دادن آن به جوانان

    نقد رمان شاه شطرنج

    نقد رمان اینترنتی شاه شطرنج : خلق خدای جدید و هدیه دادن آن به جوانان


    شاه شطرنج

    نویسنده پگاه

    شاه در همه ی نمایشنامه ها نقشی ظالمانه دارد. شاه در همه ی داستان ها خودخواه است وخون به دل دیگران می‌کند. شاه خودش را می‌بیند و حکم می‌کند. دیگران رامورد ظلم قرار می‌دهد؛

    چرا؟

    چون می‌خواهد به هدفش برسد.

    رمان شاه شطرنج، چون با قوه تخیل قوی نویسنده نوشته شده است، مثل سریال هایی که  می‌خواهند باب میل بیننده جلو روند، کاری می‌کند که آخر داستان دختر پرکینه و گنه کار، به خوشبختی می‌رسد.

    پگاه نویسنده توانمند این رمان، آزادانه داستانش راجلو می‌برد، حریم ها را می شکند، حریم درست می کند، قید و بندها را به تمسخر می‌گیرد، خودش قید و بند تعریف می‌کند، خدا را به نقد می کشد؛ برای خواننده خدای جدیدی خلق می‌کند. قوانین خدا را نقد و مسخره می‌کند، و برای اینکه زندگی بشر روی آرامش ببینید و بدون قوانین خدا مثل جنگل حیوانات نشود، خودش دست به کار می شود و قانون می‌نویسد...

    خلاصه آنی که برای جوان، خدا می گذارد اما خدا نه به تعریف خود خداوند بزرگ، بلکه به تعریف انسان.

     

    دختری که در زندگی دچار سختی های فراوان می‌شود و عامل این درد و رنج راپیدا می کند؛ او نابغه است و با کمک چند نفر برنامه ای می چیند تا صاحب شرکت عظیم پخش دارو را از پا درآورد.

    در این میان او عاشق پسر صاحب شرکت می‌شود و با استفاده از او انتقامش را می‌گیرد و سر آخر با خوبی و خوشی به زندگی ادامه می‌دهند.

    نکته عجیب در رمان های خیالی، این است که دختران خودشان را به راحتی در اختیار مردان قرار می‌دهند و مردها هم پس از آن مقید به این خیانتی که کرده اند، با ازدواج این کار راجبران می‌کنند؛ چیزی که در واقعیت و حقیقت جامعه جهانی نادر دیده می‌شود؛ حداقل نویسنده های این رمان ها با مراجعه به مراکز مشاوره می‌توانند این خیانت عظیم را نکنند و از القا رابطه ی جسمی و سپس ازدواج قطعی امری نادرست و ناراست است.

    من شاید فردی عابد و زاهد و دیندار نباشم اما یک نکته برایم عجیب است و اینکه چرا نویسنده یا نویسندگان محترم رمان های اینترنتی این طور پر قدرت خدا و قوانین دین را زیر سوال می برند و دلشان می‌خواهد خدای جدید خلق کنند و به جوانان هدیه بدهند.

    اگر خدا خداست و خالق جهان از ریز و درشت است، پس خودش باید قوانین این جهان را تعریف کند ولی اگر خدا نیست که چه اصراری است که او را به جوانان معرفی کنی

     یا خدا هست و دستوراتش یا خدا نیست که نیست دیگر به هر حال در این دنیا با خدای جدید که در رمان شاه شطرنج هم همین گونه است انسان ها اصلا روی خوشی نمی بینند و دائما غرق در سختی ها و بدبختی های خودشانند و خیانت و ظلم. شاه شطرنج رمانی که هیچ قید و بندی و قانونی آسمانی ندارد و دست و پا زدن سربازان و فیل و اسب و وزیر است برای رسیدن شاهی به خودخواهی ها و ظلم هایش از شطرنج بیزار شدم از اینکه شاهی را حفاظت کنم که ظالم است. 

  • ۲ پسندیدم
  • ۳ نظر
    • من و دوستام
    • يكشنبه ۳۰ مهر ۹۶

    نقد رمان دالان بهشت





    نقد کتاب دالان بهشت : ورود به عرصه تربیتی دختران جامعه ما با آموزه های ناقص

    نقد کتاب دالان بهشت : ورود به عرصه تربیتی دختران جامعه ما با آموزه های ناقص

     دالان بهشت

    نازی صفوی       

     زندگی دختر یکی یکدانه تاجر بازاری که پسرهمسایه شان عاشقانه او را دوست دارد و درسن  17 سالگی از او خواستگاری می کند و در دو سال عقد بستگی شان مهناز با ناشی گری ها و افراط و تفریط های اخلاقی، عاطفی و فرهنگی اش محمد را عاصی کرده، طلاقش می دهد و راهی خارج می شود، مهناز8 سال صبر می‌کند، تلاش می‌کند تا خودش را رشد بدهد و پس از 8 سال دوباره این دو به هم می رسند درحالیکه همچنان عاشق همدیگر هستند.

    کتاب با قلم خوب خانم صفوی و به روز بودن و متناسب بودن با احساسات و هیجانات نوجوان و جوانان مورد استقبال قرارگرفته است. پرداختن به یک معضل رایج  امروز جوانان ما، ورود به عرصه تربیتی ناقص دختران جامعه ما و پرداختن به آن از نگاه یک پیرزن با تربیت قدیم، یک مادر با جلوه مادران امروزی و نتیجه آن که دختران اکنون ماست، امری ضروری و شایسته است. دخترانی که از سر زیادی محبت متوقع و لوس شده اند و از کمی مسؤلیت پذیری، تنبل و بی توجه هستند و ازکثرت امکانات رفاه زده وکم تحمل شده اند و اما...  

    واکاوی این معضل اگر با نگاهی جامع گرایانه و دور ازنقطه نظرهای شخصی رخ می داد قطعا می شد کتاب را به عنوان یک اثرتربیتی مطرح کرد ولی اینکه نویسنده کنار نقطه نظرهای کارشناسی، نظرهای شخصی و غیر کارشناسی اش را هم مطرح کرده است که این خود اگر مورد قبول جوان ما قرار بگیرد خودش می‌شود یک معضل. اینکه نویسنده از زبان محمد به مهناز می گوید که نمی خواهد مثل زن های قدیمی فقط در خانه باشد و درس بخواند، یک قضاوت عجیب است. مگر نسل ما که ماحصل تلاش مادرانمان هستیم بد و نفهم بار آمده ایم و مگر فیزیک و شیمی و زیست خواندن عقل زندگی و اخلاق عملی و ادب و وقار و همسرداری و بچه داری یاد جوانان ما می دهد.

    یعنی هنر ارزشمند قالی بافی، خیاطی، آشپزی و تربیت فرزند و ده ها هنر مادران ما چه عیبی دارد که بی فایده و کهنه است اما اگر کسی لیسانس زبان یا ریاضی و یا حقوق داشته باشد فرهیخته است و با فرهنگ این ایده عجیب که تا آخر رمان توسط نویسنده دائم القا می شود در ظاهر جامعه ما کاملا نقض شده است.

    آمار طلاق جامعه باسواد امروزی ما بیشتر است و یا سی سال پیش ما؟؟؟ امروزه زنان ما بیشتر قرص آرام بخش مصرف می کنند یا درگذشته؟ شدت مراجعه به مشاورین توسط همین باسوادها ومدرک دارها بیشتر است یا مادران ما؟؟؟ رویگردانی ازخالق و روآوردن به حرف ها و دستورات شیطان درعرصه ی جهانی با سواد امروز نمود بیشتری دارد یا... نویسنده ی این نقد تحصیلکرده است اما توجه دارد که برای اینکه افراد را به حرکت دربیاوریم نیازی نیست که یک فرهنگ و اندیشه سبک درست را زیر شلاق برداشت های نادرست خودمان بگیریم.

    هرچند نویسنده خودش درسیر داستان نتوانسته است این حقیقت را بپوشاند و مجبور شده است با شخصیتی چون خانم جون، پیرزن فهمیده، عاقل و مومن و یا مادرهای داستان که قدیمی هستند اما موفق ند، سخن قبلی خودش را هم رد کند، و در ادامه داستان مهناز طلاق داده شده را برای آنکه رشد دهد و تربیت کند به کلاس شعر و موسیقی و... می فرستد. امری که در جامعه امروز ما فراوان است و باز هم به آمار مراجعه کنید حرف راست و درست این نیست که اگر می خواهید رشد کنید به مراودات مختلط وکلاس های مختلف بروید(راهکارنویسنده کتاب) بلکه سخن حق و راست و درست این است که اگر می خواهید رشد کنید زندگی دنیا را درست ببینید، استعدادها و توانمندی ها و علایق تان را رشد دهید و در کل فقط با احساس زندگی نکنید و با عقل و سلاح علم و دانش پیش روید.

    اما به هرحال کتاب درقسمت های مختلف برای متاهلین مناسب است.

     

  • ۱ پسندیدم
  • ۴ نظر
    • من و دوستام
    • يكشنبه ۳۰ مهر ۹۶

    نقد فتح خون

     

    فتح خون : عشق همراه با تلنگر در قالب تاریخ، تحلیل و متون ادبی

    فتح خون : عشق همراه با تلنگر در قالب تاریخ، تحلیل و متون ادبی

    فتح خون ، شهید مرتضی آوینی

    ناتمام ماندن کتاب فتح خون و شهادت نویسنده، تحلیل خاصی در پی داشت: گویا عمق پیام کتاب چیزی نبود که از دریچه‌ی برگ‌های کاغذی به مخاطب برسد.
    بلکه خون شهید پیام را رساند و جاودانه کرد‌.
    توصیف واقعه کربلا به قلم شهید آوینی، یک روایت صرفا تاریخی نیست.
    که تاریخ را نویسندگان بسیاری نوشته‌اند!
    بلکه راوی، قلم و احساس را به تمام و کمال درخدمت گرفته، تا اثری کاملا متمایز و بی‌بدیل به جای بگذارد.
    از یک سو مستندات تاریخی را روایت می‌کند و از سوی دیگر نگاهی تحلیلی دقیق و در عین حال ادبی بر آن دارد.
    آن هم از جنس تلنگر.
    تفاوت این دو قلم در کنار یکدیگر که از پس هر روایت آمده است، کشش نوشتار را افزون کرده است.
    متن کتاب اگر در به کار بردن کلمات جدید و کم کاربرد، امتناعی ندارد، لیکن از خوانش متعارفی بهره برده است.
    استفاده از پیام‌های قرآن، نهج البلاغه و کلمات معصومین نه تنها موجب قوام و اصالت معنایی آن شده، بلکه بر زیبایی ادبی و هنری نوشته نیز افزوده است.
    در این کتاب سعی شده اسامی افراد که در تاریخ مستند شده‌اند، یک به یک به کار رود .لیکن حجمِ کمِ کتاب، گنجایش این تعداد اسامی را ندارد.

    والسلام علیکم و رحمه الله….

     

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • من و دوستام
    • شنبه ۲۹ مهر ۹۶

    نقد رمان زنی در جزیره ای گمنامی

    زنی در جزیزه ای گمنام

     

    زنی در جزیره گمنام : تقدیس خلقت زن در سایه تسیبح الهی

    زنی در جزیره گمنام : تقدیس خلقت زن در سایه تسیبح الهی

    زنی در جزیره گمنام ، زهرا زواریان

    فراتر از تمام فضاسازی ها و جریان های تولیدی ذهن نویسنده باید بگویم این رمانی ست که تقدیس خلقت زن در سایه تسبیح الهی را به تصویر می کشد.

     

    خلقتی که از آغازین لحظه پیدایش حضرت حوا مبنایی الهی داشته نه نگاه پست جنسیتی و این مبنا جریان می یابد تا فی الحال که زن ها دارند خودشان را می کشند تا درکسوت مردانه ارج و قربی پیدا کنند شاید!!!

     

    ..... اهل متافیزیک است و با این رمان مردان بزرگ را در مقابل عفت و پاک دامنی و جایگاه خدایی او به زانو در می آورد و روند خدایی شدن یک انسان (چه زن چه مرد) را هر چند ناقص اما در حاشیه یک "روایت" به تصویر می کشد، و گمشده بشریت که رسیدن به بینهایت توانمندی ست را در دایره عالم خلقت با معادله ها و سنت های الهی به گونه ای نشان می¬دهد که هر خواننده ای امیدوار است که این رمان عین حقیقت باشد.

     

    بهر حال فرای از توانمندی ذهنی و قلمی نویسنده رمانی که به گفته خودش 15 سال کشیده تا ظهور پیدا کرده، (ای کاش که مفاهیم ناب را بیشتر از این به صحنه ورق می آورد و بیشتر پردازش می کرد) این حقیقت را خواندن و لذت آن را چشیدن چیزی نیست که ندید گرفته شود. در میان تمام آثار خانم زواریان این اثر درخشندگی ویژه ای دارد.

    زنی پری روی که مورد طمع آشنا و غیر است. اما اهل غیرت به ناموس الهی است چون درک درستی از خدای خویش دارد و چنان دچار سختی می شود که هر که جز او بود به کفر می رسید و او که نوه ی پیامبر بنی اسرائیل است با تمام  مردان طماع می جنگد و عفت خود را نگه می دارد هرچند که سرپناه و آبرویش و آرامشش را ازدست می دهد. و خدا او را می پذیرد و اعتلا می دهد چون قدیسه ای که حتی پیامبر زمانش برای شفای قومش به او متوسل می شود و این گونه است زنی در جایگاه خویش معنا پیدا می کند.

     

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • من و دوستام
    • شنبه ۱۵ آبان ۹۵

    نقد رمان فریب

    فریب : داستانی واقعی به قلم یک نجات یافته

    فریب : داستانی واقعی به قلم یک نجات یافته

     
     
     

    فریب را بخوانید تا فریب نخورید

     

     

    سیستمی دارند این بهایی ها که فقط و فقط مخصوص خود اسرائیلشان است. و سیستمی داریم ما مسلمان ها که قطعا برای ما نیست و معلوم هم نیست از کدام جهنم دره ای آمده، روال ما بی خیالی و سستی و تنبلی و در نتیجه کم کاری است، هرچند که تمام و کمال به ضرر خودمان تمام شود و هست و نیستمان را به باد بدهد و روال آن ها، جنگیدن به هر قیمتی با هر بهانه ای برای دست پیدا کردن به همه چیز است؛ فریب قطعا یک رمان خیالی نیست.

     

     

    داستان های زیادی است که در شهرهای ما و برای افراد زیادی هم اتفاق افتاده و «فریب» یکی از آن هاست.

     

     

    دختری که نه عقده ای ست نه تحت فشار دین که بگویند از دین زده شده است؛ خانواده ای راحت و آزاد ....جریان های دردناک و سختی که در زندگی این دختر جوان اتفاق می افتد با آزادی کامل و با اختیار خودشان رقم می خورد.

     

     

    قلم داستان روان و ساده است و محتوای خوبی هم دارد و البته دختر زیبای داستان دچار دردسرهای زیادی می شود که نتیجه روندی ست که خودش و خانواده اش دست می گیرند.

     

     

     دست به دست چرخیدن رمان فریب بین دوستان تاییدیه ی جذابیت بالای آن است. وقتی که صفحاتش را ورق می زنید دلتان آرام می گیرد که جای شخیصیت اول داستان نیستید و دائم در فکرید که چگونه پدر و مادر عقل و فکرشان را کنار گذاشتند و با نشانه های خطر زیادی که سر راهشان سبز می شود باز هم ادامه می دهند و با پای خودشان به سمت چاه می روند هر چند که در احوالات مردم اطراف اگر بنگرید پر است از این حماقت ها و بی عقلی ها و البته دردهایی که گاه درمانش امکان پذیر است.

     

     

     

     

     

     

     
  • ۰ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • من و دوستام
    • شنبه ۱۵ آبان ۹۵